جایگاه و موقعیت حضرت زهرا
#جایگاه_و_موقعیت_حضرت_زهرا
حدیث را از صحیح بخاری نقل میکنم؛ بخاری حدیث را از عایشه نقل میکند، عایشه میگوید 👈 ما زنان پیامبر خدمت پیامبر نشسته بودیم، نگاه کردیم دیدیم فاطمه میآید، «کنّ أزواج النّبیّ عنده لا یغادر منهنّ واحدة، فأقبلت فاطمة تمشی ما تخطی مشیتها من مشیة النّبیّ صلى اللّه علیه و آله شیئا»؛ اینها همهاش در روایت هست، یعنی گامهایی که فاطمهی زهرا برمیدارد همانند پیامبر است. 🔆
ویژگی هایی که از حضرت رسول در فاطمه بود👇👇👇
دو تا از ویژگیهای حضرت رسول در فاطمه زهرا بوده، یکی سخن گفتن حضرت زهراست و یکی هم راه رفتن حضرت زهراست، که شبیه پیغمبر بود.
بعدها وقتی حضرت صدیقه آمدند به مسجد ایراد خطبه کنند، به محضی که در فضای مسجد این جوهرهی صدا از دهان مبارک حضرت زهرا بیرون آمد، یک مرتبه گریه همه جا را فرا گرفت 🔆
عایشه میگوید 👈 فاطمهی زهرا آمد، «أجلسها عن یمینه»، پیامبر خدا فاطمه زهرا را طرف راست خودش نشاند، حالا زنها همه نشستهاند.
فسارّها 👈 یک چیزی را به صورت سرّی به حضرت زهرا فرمود. 👈 فَبَکَت دیدند حضرت زهرا شروع کرد به گریه کردن. ثم سارها ثانیة فضحکت 👈 دیدم بار دوم پیغمبر خدا با فاطمه چیزی را به طور سرّ و پنهانی فرمود و حضرت زهرا خندید 🔆
ایشان میگوید من میان زنهای پیامبر از یک جرأتی برخوردار بودم - این حالت هم که پیامبر با شخصی محرمانه صحبت کند بگرید و باز محرمانه صحبت کند و بخندد، انسان میخواهد به این سرّ پی ببرد میگوید آمدم پیش حضرت زهرا و گفتم پیامبر به شما چه فرمود ⁉️
بی بی فرمود 👈 ما کنتُ لاُفشِیَ سرّ رسول الله حتی قبض 👈 سرّ پیغمبر را فاش نمیکنم تا رسول خدا زنده است.
در برخی از تعبیرات فاطمه زهرا فرمود 👈 إنی لَبَذِرَة من یک زنی که سر را فاش میکند نیستم.
این گذشت و پیامبر از دنیا رفت. 🔆
حدیث را از صحیح بخاری نقل میکنم؛ بخاری حدیث را از عایشه نقل میکند، عایشه میگوید 👈 ما زنان پیامبر خدمت پیامبر نشسته بودیم، نگاه کردیم دیدیم فاطمه میآید، «کنّ أزواج النّبیّ عنده لا یغادر منهنّ واحدة، فأقبلت فاطمة تمشی ما تخطی مشیتها من مشیة النّبیّ صلى اللّه علیه و آله شیئا»؛ اینها همهاش در روایت هست، یعنی گامهایی که فاطمهی زهرا برمیدارد همانند پیامبر است. 🔆
ویژگی هایی که از حضرت رسول در فاطمه بود👇👇👇
دو تا از ویژگیهای حضرت رسول در فاطمه زهرا بوده، یکی سخن گفتن حضرت زهراست و یکی هم راه رفتن حضرت زهراست، که شبیه پیغمبر بود.
بعدها وقتی حضرت صدیقه آمدند به مسجد ایراد خطبه کنند، به محضی که در فضای مسجد این جوهرهی صدا از دهان مبارک حضرت زهرا بیرون آمد، یک مرتبه گریه همه جا را فرا گرفت 🔆
عایشه میگوید 👈 فاطمهی زهرا آمد، «أجلسها عن یمینه»، پیامبر خدا فاطمه زهرا را طرف راست خودش نشاند، حالا زنها همه نشستهاند.
فسارّها 👈 یک چیزی را به صورت سرّی به حضرت زهرا فرمود. 👈 فَبَکَت دیدند حضرت زهرا شروع کرد به گریه کردن. ثم سارها ثانیة فضحکت 👈 دیدم بار دوم پیغمبر خدا با فاطمه چیزی را به طور سرّ و پنهانی فرمود و حضرت زهرا خندید 🔆
ایشان میگوید من میان زنهای پیامبر از یک جرأتی برخوردار بودم - این حالت هم که پیامبر با شخصی محرمانه صحبت کند بگرید و باز محرمانه صحبت کند و بخندد، انسان میخواهد به این سرّ پی ببرد میگوید آمدم پیش حضرت زهرا و گفتم پیامبر به شما چه فرمود ⁉️
بی بی فرمود 👈 ما کنتُ لاُفشِیَ سرّ رسول الله حتی قبض 👈 سرّ پیغمبر را فاش نمیکنم تا رسول خدا زنده است.
در برخی از تعبیرات فاطمه زهرا فرمود 👈 إنی لَبَذِرَة من یک زنی که سر را فاش میکند نیستم.
این گذشت و پیامبر از دنیا رفت. 🔆
۳.۱k
۰۹ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.