بدانیم..
#بدانیم..
داستانی جالب از قدرت طبع شعر ملک الشعرای بهار
می گویند روزی ملک الشعرای بهار شاعر معروف در مجلسی نشسته بود و حضار برای آزمایش طبع وی چهار کلمه را انتخاب کردند تا وی آنها را در یک رباعی بیاورد.
کلمات انتخاب شده عبارت بودند از: خروس، انگور، درفش و سنگ
ملک الشعرای بهار گفت:
برخاسـت خروس صبح برخیز ای دوست
خون دل انگور فکن در رگ و پوست
عشق من و تو صحبت مشت است و درفش
جور دل تو صحبت سنگ است و سبوست
جوانی خام که در مجلس حاضر بود گفت: این کلمات با تبانی قبلی انتخاب شده اند. اگر راست میگوئید، من چهار کلمه انتخاب میکنم و شما آنها را در یک رباعی بیاورید.
سپس این چهار کلمه را انتخاب نمود: آئینه، اره، کفش و غوره.
بدیهیست آوردن این کلمات دور از ذهن در یک رباعی کار ساده ای نبود، لیکن ملک الشعرا شعر را اینگونه گفت:
چون آینه نور خیز گشتی احسنت
چون ارّه به خلق تیز گشتی احسنت
در کفش ادیبان جهان کردی پای
غوره نشده موَیز گشتی احسنت
داستانی جالب از قدرت طبع شعر ملک الشعرای بهار
می گویند روزی ملک الشعرای بهار شاعر معروف در مجلسی نشسته بود و حضار برای آزمایش طبع وی چهار کلمه را انتخاب کردند تا وی آنها را در یک رباعی بیاورد.
کلمات انتخاب شده عبارت بودند از: خروس، انگور، درفش و سنگ
ملک الشعرای بهار گفت:
برخاسـت خروس صبح برخیز ای دوست
خون دل انگور فکن در رگ و پوست
عشق من و تو صحبت مشت است و درفش
جور دل تو صحبت سنگ است و سبوست
جوانی خام که در مجلس حاضر بود گفت: این کلمات با تبانی قبلی انتخاب شده اند. اگر راست میگوئید، من چهار کلمه انتخاب میکنم و شما آنها را در یک رباعی بیاورید.
سپس این چهار کلمه را انتخاب نمود: آئینه، اره، کفش و غوره.
بدیهیست آوردن این کلمات دور از ذهن در یک رباعی کار ساده ای نبود، لیکن ملک الشعرا شعر را اینگونه گفت:
چون آینه نور خیز گشتی احسنت
چون ارّه به خلق تیز گشتی احسنت
در کفش ادیبان جهان کردی پای
غوره نشده موَیز گشتی احسنت
۱.۸k
۱۰ مرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.