گذر زمان به یادم خواهد آورد که آخرین جمله داریوش به من

‍ گذر زمان به یادم خواهد آورد که آخرین جمله داریوش به من چه بود😔 💔

همسر شهید هسته ای داریوش رضایی نژاد از آخرین لحظات زندگی همسرش میگوید"
روز حادثه بحث ما بر سر محل کار و اتفاقاتی که می‌توانست برای من تعریف کند، بود، برنامه آن هفته را با هم چک کردیم و چون ۱۹روز به شروع ماه رمضان مانده بود برنامه ماه رمضان را هم با مرور کردیم.
داریوش برایم یک مجله خرید تا از منوی مخصوص آن برای ماه رمضان استفاده کنم، ولی آن مجله تنها در حد یک تورق دست من ماند؛ چون مملو از خون داریوش شد.

بعد از آن که ضارب را دم در خانه دیدم، مشکوک شدم و گفتم به نظر تو این دو نفر اینجا چه می‌کنند، خاطرم هست که داریوش هم جواب من را داد، اما بعد از گذشت چند ماه هر چه فکر می کنم، یادم نمی‌آید که در آخرین لحظه داریوش به من چه گفت، شاید یک زمانی بعد از آن که ناخودآگاهم را بررسی کنم یادم بیاید که آخرین جمله داریوش چه بود.

اگر داریوش مسیرش را تغییر نمی‌داد من به سمت تروریست‌ها بودم و تیر به سمت من شلیک می‌شد، اما تقدیر را من نمی‌سازم و خدا تقدیر انسان‌ها را رقم می‌زند، به هر حال همه ما یک روز آماده‌ایم و یک روز هم می‌رویم.
چهار تا پنج ساعت از حادثه گذشته بود که آرمیتا را در بیمارستان برای من آوردند، خودم را کنترل کردم تا در برابر چشمان او گریه نکنم، آرمیتا از من پرسید: بابا کجاست و من فقط به اطرافیان نگاه می‌کردم و می گفتم شما را به خدا بگویید من چه جوابی بدهم
😭 😭 😭

#ترور
#جلاد
#شهید

پلاک خاکی اینجاست👇 👇 🌷
https://telegram.me/joinchat/BsX9fjvR35pWMG3nh2Aq6A
👆 👆 🕊
دیدگاه ها (۱)

دختریعنی:نجابتدختریعنی:لطافتدختریعنی:حرمتدختریعنی:برکتدختریع...

💚 💖 جااااانم امام مجتبی ع💖 💚 از کمالات تو سردار جمل این کاف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط