دستهایش را با حالتی باوقار روی میز گذاشته بود، اما نوک ناخن هایش مرمر میز را میخراشید. تنها بود؛ کنار من، کنار رفقایش، در همه جهان تنها بود، با آن همه بار رنجی که به دوش میکشید.