دستهایش را با حالتی باوقار روی میز گذاشته بود اما نوک نا

دستهایش را با حالتی باوقار روی میز گذاشته بود، اما نوک ناخن هایش مرمر میز را می‌خراشید. تنها بود؛ کنار من، کنار رفقایش، در همه جهان تنها بود، با آن همه بار رنجی که به دوش میکشید.
دیدگاه ها (۰)

-پرسید: توانستید دوباره از سر شروع کنید؟ + مگر میشود صبحها ج...

اغلب، بخشیدن خودت سخت‌ترین نوع بخشیدنه.

#اگر روزی کسی را دیدید که می خندد، پیش از آنکه به خنده هایش ...

( گناهکار ) ۸۰ part جیمین بازو های همسرش رو فشرد و گفت : به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط