یک عمر خوانده ام ارنی الطلعه الرشید
یک عمر خوانده ام "اَرِنِی الطَلعَهَ الرَشید... "
در خواب لااقل بده این افتخار را
انت الرسول ، اَنتَ اَمیر اِنـَّکَ الغَدیر ..
برگرد از حرا و بکش ذوالفقار را
کَم اَستَغیث "اینَ ؟ مَتی ؟ لَیتَ ... " سَیّدی !
پایان بده جدایی چشم انتظار را
آنقدر جمعه های نبود تو بوده است
زیر سوال برده حساب و شمار را
**
ای گل بگو که فصل شکوفایی ات کجاست ؟
گم کرده ام میان زمستان بهار را
در خواب لااقل بده این افتخار را
انت الرسول ، اَنتَ اَمیر اِنـَّکَ الغَدیر ..
برگرد از حرا و بکش ذوالفقار را
کَم اَستَغیث "اینَ ؟ مَتی ؟ لَیتَ ... " سَیّدی !
پایان بده جدایی چشم انتظار را
آنقدر جمعه های نبود تو بوده است
زیر سوال برده حساب و شمار را
**
ای گل بگو که فصل شکوفایی ات کجاست ؟
گم کرده ام میان زمستان بهار را
- ۴۷۷
- ۰۳ فروردین ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط