مامان من می گوید: تو مگر باید چه جور غمی داشته باشی که غم
مامان من می گوید: تو مگر باید چه جور غمی داشته باشی که غمگینی ؟
نمی دانم چطور برایش توضیح بدهم که چه غمی دارم، یا حتی ترجیح می دهم که نگویم چطور غمی دارم چون غم خودم را دو برابر می کنم. چون مادر من دلداری دادن بلد نیست و نهایتا اگر غمم خیلی بزرگ باشد می نشیند و های های با من گریه می کند که حالا من به جای غم خودم باید نگران چطور آرام کردنش باشم. من هرگز توی اغوش مادرم گریه نکرده ام و نمیفهممتان وقتی از مادر هایتان می گویید که آغوش باز غصه و غم هایتان هستند. نه اینکه دوستش نداشته باشم که بلکه خیلی هم دوستش دارم اما از ان ارتباط های انطوری که شما با مادرهایتان دارید را ندارم. برای همین باید تنهایی از پس خودم و غصه هایم بر بیایم. تنهایی مشکلات کاری ام را حل کنم ، تنهایی مشکلات روابط و رفاقت هایم را حل کنم و رویش برای بغض و گریه هایم هیچ حسابی باز نکنم و به بالشت صورتی رنگم که خیلی وقت ها لکه های سیاه ریملم را می گیرد در آخر شب ها اکتفا کنم و با تمام اینها هرچند وقت یکبار مقابل سرزنش های مادرم که فکر میکند با او صمیمی نیستم و مانند مادر و دخترهای دیگر که جانشان برای هم در می رود نیستم، بایستم و مقاومت کنم که یکهو دوباره غمم را دوبرابر نکنم.
@leeteer
نمی دانم چطور برایش توضیح بدهم که چه غمی دارم، یا حتی ترجیح می دهم که نگویم چطور غمی دارم چون غم خودم را دو برابر می کنم. چون مادر من دلداری دادن بلد نیست و نهایتا اگر غمم خیلی بزرگ باشد می نشیند و های های با من گریه می کند که حالا من به جای غم خودم باید نگران چطور آرام کردنش باشم. من هرگز توی اغوش مادرم گریه نکرده ام و نمیفهممتان وقتی از مادر هایتان می گویید که آغوش باز غصه و غم هایتان هستند. نه اینکه دوستش نداشته باشم که بلکه خیلی هم دوستش دارم اما از ان ارتباط های انطوری که شما با مادرهایتان دارید را ندارم. برای همین باید تنهایی از پس خودم و غصه هایم بر بیایم. تنهایی مشکلات کاری ام را حل کنم ، تنهایی مشکلات روابط و رفاقت هایم را حل کنم و رویش برای بغض و گریه هایم هیچ حسابی باز نکنم و به بالشت صورتی رنگم که خیلی وقت ها لکه های سیاه ریملم را می گیرد در آخر شب ها اکتفا کنم و با تمام اینها هرچند وقت یکبار مقابل سرزنش های مادرم که فکر میکند با او صمیمی نیستم و مانند مادر و دخترهای دیگر که جانشان برای هم در می رود نیستم، بایستم و مقاومت کنم که یکهو دوباره غمم را دوبرابر نکنم.
@leeteer
۷.۶k
۰۳ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.