دلم کم هوا لطیف مخواهد

دلم کمے هواے لطیف مےخواهد
فقط کمے...
کمے عطر زعفران
کمے رزق حضرتے
چند رج تسبیح شاه مقصود
و چند دانہ فیروزه شیخ شوشترے...
دلم حرم مےخواهد
فقط کمے...
راستش، دلم عشق مےخواهد...
اصلا دلم یڪ امام مےخواهد...
همہ را انکار مےکنم، دلم تو را مےخواهد...
امام من...
دستان تہےام را دخیل پنجرهء فولادتان مےبندم
نمےگویم راه نشانم دهید...
دستانم گرفتہ و در راهم آورید...
باز هم زائرتان نیستم، از دور سلام!
تو زندگے حرفہایے هست کہ فقط و فقط
باید بر روے " باب الجواد " کلمہ ها را دانہ کنے... دانہ هاے اشڪ را بکشانےشان دنبال هم،
شبیہ یڪ تسبیح،
بچرخانےشان توے صورتت، ذکر بگیرے و بعد،
انگار کہ تسبیح پاره بشود،
دانہ ها بیایند تا بچکند روے سنگ‌هاے حرم...
باز هم " اے نور سلام "
باز هم زائرتان نیستم،
" از دور سلام "

اَلسَّلامُ عَلَیڪ یا علے ابن موسَے الرِّضا (ع)
دیدگاه ها (۳۸)

سلامشنبه ازراه رسیدامروز دنیارا برایتانشـاد وشادی رابرایتان ...

خورشید دوباره بر تو تابید سلامبر اول هفته تو خندید سلامالوعد...

انسان بی شباهت به آب نیستاگر بخواهد زنده باشد و زندگی ببخشد ...

امروز هرچقدر بخندیو هرچقدر عاشق باشیاز محبت دنیاچیزی کم نمیش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط