خسته ام اما کمی با خود مدارا می کنم
خسته ام اما کمی با خود مدارا می کنم
می نشینم گوشه ای خود را تماشا می کنم
می نشینم چشم در چشم خیالت گاه گاه
سفره ی درد دلم را پیش او وا می کنم
گریه ام می گیرد و می خندم و دیوانه وار
جشن سوگ رفتنت را باز برپا می کنم
میفشارم دستهایت را میان پنجه ام
مشت قلبم را برای عقل خود وا می کنم
نامه هایم پستچی لازم ندارد راستش...
جای تو وا می کنم، می خوانم و تا می کنم
گاهی از سمت تو اما می نویسم نامه ای
آخر هر نامه را مثل تو امضا می کنم
رفتنت.........
تنهایی ام.........
این نقطه چین های سیاه.......
واقعیت دارد اما من که حاشا می کنم
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://telegram.me/monlightyy/AAAAAFUOADsJTR6A
می نشینم گوشه ای خود را تماشا می کنم
می نشینم چشم در چشم خیالت گاه گاه
سفره ی درد دلم را پیش او وا می کنم
گریه ام می گیرد و می خندم و دیوانه وار
جشن سوگ رفتنت را باز برپا می کنم
میفشارم دستهایت را میان پنجه ام
مشت قلبم را برای عقل خود وا می کنم
نامه هایم پستچی لازم ندارد راستش...
جای تو وا می کنم، می خوانم و تا می کنم
گاهی از سمت تو اما می نویسم نامه ای
آخر هر نامه را مثل تو امضا می کنم
رفتنت.........
تنهایی ام.........
این نقطه چین های سیاه.......
واقعیت دارد اما من که حاشا می کنم
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://telegram.me/monlightyy/AAAAAFUOADsJTR6A
۳.۲k
۰۵ مهر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.