یه شب تصمیم گرفتم ازت بنویسم و دیگه اونشب صبح نشد

یه شب تصمیم گرفتم ازت بنویسم و دیگه اونشب صبح نشد.
راستی هنوزم شبه....
دیدگاه ها (۰)

اما شبسخت میگذرد!کاش خورشید شب‌ها طلوع میکرد ...

من بی تودر غریب ترین شهر عالممبی من تودر کجای جهانی که نیستی...

کاش آنجا که تو رفتی غـمِ عـالـم مـی‌رفـتکاش این غربت جمعیهـم...

قرار نیست آدمیزاد همیشه خوب باشد!همدیگر را درک کنیدگاهی آدم ...

سلام خوبین؟؟بچه ها تصمیم گرفتم فصل دو فیک سرنوشت رو بنویسمای...

تصمیم گرفتم از تهکوک فعالیت فعالیت کنم و رمان تهکوک بنویسم ت...

توجهههههه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط