خاطراتشهدا

#خاطرات_شهدا

در نجف تصمیم گرفت که سه روز آب و غذا کمتر بخوره یا اصلاً نخوره تا حال آقا #اباعبدالله_الحسین علیه السلام رو در روز عاشورا درک کنه.روز سوم وقتی خواست از خانه بیرون بیاد که چشماش سیاهی رفت.
می گفت : مثل ارباب همه جا را مثل دود می دیدم. اینقدر حال من بد شد که نمی توانستم روی پای خودم بایستم.
از آن روز بیشتر از قبل مفهوم #کربلا و #تشنگی و #امام_حسین علیه السلام را فهمید.

#شهیدمحمدهادی_ذوالفقاری
#بسیج #بسیجی #شهید #شهدا #شیعه
دیدگاه ها (۲)

کار کردن پی در پی بدون استراحت....میدیدم چطور داره پر میکشها...

#خاطرات_شهید #شهید همیشه روی آمادگے جسمانے خودشون ڪار میکردن...

اگر ما هوای نفس راکنار نگذاریم کارهایی که انجام میدهیم هیچ ف...

بعدِشهادت‌اومدتوخواب‌یہ‌بنده‌خدایےگفت‌اگہ‌مےخواییدبچہ‌هاتون‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط