هدیه من برای کریسمس
هدیه من برای کریسمس :
رز - unfair - پارت 2
نگاهت را میدزدی و میگویی :
-- نه ، سردشون نمیشه ؛ دیگه دارن کم کم گلبرگ هاشونو از دست میدن.
-- ناراحت نیستی؟!
-- کاری از دستم بر میاد؟؟ اونا میریزن و من کاری از دستم بر نمیاد!
-- میدونی چیه.. فکر میکنم به جای اونا تو سرد شدی :)
لبخندی میزند و دستی بر موهای طلایی اش میکشد.
-- این رفتارم خوبه؟ رز هام تکه ای از وجود منن ، در واقع خود من هستن .
حال آنقدری به من نزدیکی ؛
که مرا به سان ماهی کوچکی در دریای چشمانت غوطهور میکنی.
-- نه ؛ این کارم خوب نیست! با خودت مهربون تر باش ، خوب نیست با رز لطیفی که تو وجودت داری اینطور سرد باشی!
پلک هایم را بر هم میفشارم ،
اشک هایم بی وقفه سرازیر میشوند ، انگار که گرانش منعکس شده باشد.
رز وجودم تیر میکشد ، چشم باز میکنم ، تو نیستی! رز هایت را برداشتی و به غیب بازگشتی.
و تنها تکیه گاه من ، دیوار سرد اتاقی غرق در
هیاهوست :)
وقت نشد بگویم... لیکسی من ؛ سال نو مبارک.
رز - unfair - پارت 2
نگاهت را میدزدی و میگویی :
-- نه ، سردشون نمیشه ؛ دیگه دارن کم کم گلبرگ هاشونو از دست میدن.
-- ناراحت نیستی؟!
-- کاری از دستم بر میاد؟؟ اونا میریزن و من کاری از دستم بر نمیاد!
-- میدونی چیه.. فکر میکنم به جای اونا تو سرد شدی :)
لبخندی میزند و دستی بر موهای طلایی اش میکشد.
-- این رفتارم خوبه؟ رز هام تکه ای از وجود منن ، در واقع خود من هستن .
حال آنقدری به من نزدیکی ؛
که مرا به سان ماهی کوچکی در دریای چشمانت غوطهور میکنی.
-- نه ؛ این کارم خوب نیست! با خودت مهربون تر باش ، خوب نیست با رز لطیفی که تو وجودت داری اینطور سرد باشی!
پلک هایم را بر هم میفشارم ،
اشک هایم بی وقفه سرازیر میشوند ، انگار که گرانش منعکس شده باشد.
رز وجودم تیر میکشد ، چشم باز میکنم ، تو نیستی! رز هایت را برداشتی و به غیب بازگشتی.
و تنها تکیه گاه من ، دیوار سرد اتاقی غرق در
هیاهوست :)
وقت نشد بگویم... لیکسی من ؛ سال نو مبارک.
- ۳۶۵
- ۲۸ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط