دیگر این پنجره بگشای که من

دیگر این پنجره بگشای که من
به ستوه آمدم از این شب تنگ
دیرگاهی‌ست که در خانه همسایه من خوانده خروس
وین شب تلخ عبوس
می‌فشارد به دلم پای درنگ
دیرگاهی‌ست که من در دل این شام سیاه
پشت این پنجره بیدار و خموش
مانده‌ام چشم به راه
همه چشم و همه گوش
مست آن بانگ دلاویز که می‌آید نرم
محو آن اختر شب تاب که می‌سوزد گرم
مات این پرده شبگیر که می‌بازد رنگ
آری این پنجره بگشای که صبح
می‌درخشد پس این پرده تار
می‌رسد از دل خونین سحر بانگ خروس
وز رخ آینه‌ام می‌سترد زنگ فسوس
بوسه مهر که در چشم من افشانده شرار
خنده روز که با اشک من آمیخته رنگ

✏️ #هوشنگ_ابتهاج
#شعر #روشنی #آرامش #راحتی #شادی #خنده #اشک #اندوه #غم #امید #زندگی #دخترونه #پروفایل_دخترونه

کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸
https://t.me/joinchat/AAAAAEZCXhtYKvSlLlU1Cw


تلگرام و اینستاگرام من:
@MehrBanooo_2018
دیدگاه ها (۱)

یک بار از زنی موفق خواستم تا راز موفقیت خود را با من در میان...

عمری گشتم دنبال "دست خدا" برای گرفتن...غافل از آنکه دست خدا،...

چهار نفر بودند؛ اسمشان این‌ها بود:همه کس، یک کسی، هر کسی، هی...

❗️نه با صعود مغرور شوید و نه با سقوط مبهوت...حواستان باشد که...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط