ای همدردیکه هر وقت دلم از غصه مثل کوه سخت شود
↩ای همدردی که هر وقت دلم از غصه مثل کوه سخت شود
وچشمم از اشک مثل دریا خروشان گردد، حرف هایم را
می شنوی و امواح قلبم را آرام می کنی تا دوباره به
زندگی ادامه دهم وسبکبال در آسمان تقدیرت به پرواز درآیم .

↩ای توانمندی که حاجتهای من هر قدر زیاد باشد نزد تو کم وناچیز است و
خواسته هایم هر چند به نظر تو کم ارزش باشد برای من آن قدر مهم است
که اگر به آنها نرسم زندگی کردن برایم دشوار و ادامه مسیر دردناک می شود .

↩خدایا همین سختی راه است که باعث می شود من از تو غافل شوم ، این
رنگارنگی زندگی است که مرا از تو دور کرده و وقتی تو مرا صدا
می زنی و به مهمانی خودت دعوت می کنی ودست بر سرم می کشی ولی
من دوستی دیگران را ترجیح می دهم وبهعشق بنده هایت چنگ می زنم .

↩ولی تو که از نادانی و جهل من باخبری و می دانی ناتوانی ام در مقابل
انجام گناه زیاد است به همین خاطر باز به من لطف می کنی و هنگام راه
رفتن بر لبه پرتگاه گناه دستم را در دستان قدرتمندت نگه می داری و
مراقبم هستی تا به دره نیستی و نابودی سقوط نکنم .
وچشمم از اشک مثل دریا خروشان گردد، حرف هایم را
می شنوی و امواح قلبم را آرام می کنی تا دوباره به
زندگی ادامه دهم وسبکبال در آسمان تقدیرت به پرواز درآیم .

↩ای توانمندی که حاجتهای من هر قدر زیاد باشد نزد تو کم وناچیز است و
خواسته هایم هر چند به نظر تو کم ارزش باشد برای من آن قدر مهم است
که اگر به آنها نرسم زندگی کردن برایم دشوار و ادامه مسیر دردناک می شود .

↩خدایا همین سختی راه است که باعث می شود من از تو غافل شوم ، این
رنگارنگی زندگی است که مرا از تو دور کرده و وقتی تو مرا صدا
می زنی و به مهمانی خودت دعوت می کنی ودست بر سرم می کشی ولی
من دوستی دیگران را ترجیح می دهم وبهعشق بنده هایت چنگ می زنم .

↩ولی تو که از نادانی و جهل من باخبری و می دانی ناتوانی ام در مقابل
انجام گناه زیاد است به همین خاطر باز به من لطف می کنی و هنگام راه
رفتن بر لبه پرتگاه گناه دستم را در دستان قدرتمندت نگه می داری و
مراقبم هستی تا به دره نیستی و نابودی سقوط نکنم .
- ۱.۴k
- ۰۶ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط