تا که بودیم نبودیم کسی

تا که بودیم نبودیم کسی،

کشت ما را غم بی همنفسی

تا که رفتیم همه یار شدند،

خفته ایم و همه بیدار شدند

قدر آئینه بدانیم چو هست

نه در آن وقت که افتاد و شکست

در حیرتم از مرام آدم های پست

از طایفه ی زنده کش مرده پرست

تا هست به ذلت بکشندش به جفا

تا رفت به عزت ببرندش سر دست

آه میترسم شبی رسوا شوم،

بدتر از رسواییم تنها شوم

آه ازآن تیر و از آن روی و کمند،

پیش رویم خنده پشتم پوزخند...


#قدر_نشناسی #غریبانه #مظلومانه #آیت_الله_هاشمی #سردار_سازندگی #اسوه_صبر #استقامت #بزرگمرد_انقلاب #یار_دیرین_امام #بوی_امام #بوی_بهشت #بوی_خدا
دیدگاه ها (۱)

سهراب سپهری:خدا گر پرده بردارد ز روی کار آدمها!چه شادیها خور...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم ِ : به نام خداوند رحمتگ...

☜بعد تو براملحن جاده ها...صادقانه تر بود!☜هر مسافریکه از راه...

ای تو...هستی این دل شکسته ی مننای نفس های خسته ی منچشمای د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط