مردی وارد داروخانه شد و با لهجه ای ساده گفت

🍂 🍂 🌺 🌺 🌺 🌺 🍂 🍃
مردی وارد داروخانه شد و با لهجه ای ساده گفت:
کرم ضد سیمان دارین؟
متصدی داروخانه با لحنی تمسخر آمیز گفت:
بله که داریم کرم ضد تیرآهن و آجرم داریم حالا خارجی میخوای یا ایرانی؟
خارجیش گرونه ها گفته باشم!
مرد نگاهی به دستانش کرد و روبروی فروشنده گرفت و گفت:
از وقتی کارگر ساختمون شدم دستام زبر شده نمیتونم دخترمو نوازش کنم...
اگه خارجیش بهتره، خارجیشو بده !
لبخند روی لبان متصدی یخ زد!!!
واقعا چه حقیر و کوچک است آن که به خود مغرور است چراکه نمی داند بعد از بازی شطرنج شاه و سرباز را در یک جعبه می گذارند...
انسانیت و تقواست که سرنوشت ساز است ...
جایگاه شاه و گدا و دارا و ندار همه " قبر "است...
مواظب باشیم که «تقوا»با یک «تق» «وا» نرود!!!!!
برای رسیدن به کبریا باید نه "کبر"داشت نه"ریا"!!!!

#دستان_پدر
#کارگر
#تقوا
#کبریا

http://sapp.ir/nasimemarefat
دیدگاه ها (۱)

#حضرت_ام_البنینیا ام العباسجای زهرا، بعد زهرا، مثل زهرا مادر...

#جبهه_اقدام#داستان_های_اقدامی#قسمت_اولشخصیت و جایگاه معنوی ز...

#ویژه#حضرت_عشق#امام_خامنه_ای#طرح| #رهبر_انقلاب، ساعاتی قبل:ب...

#حضرت_مهدی#امام_زمانهر که شد پابند عشقت در جهان/از همه عالم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط