دوست رویایی p10(اخر)
ته : اره الان بیارش
کوک : رفتم توی اتاقو حلقه و گل رو اوردم
ا/ت: دیدم کوک رفت توی اتاق پس منم رفتم دنبالش
وقتی اومد بیرون دیدم یه دسته گل لاله و یک جعبه ی کوچیک دستشه خشکم زده بود و باورم نمیشد
ا/ت: کوک …اینا برای منه ؟
کوک : اره خب راستش جلوش زانو زدم و گفتم :
ا/ت با من ازدواج میکنی
ا/ت: نتونستم احساساتمو کنترل کنمو اشکم ریخت
کوک : اشکش ریخت و منم بغلش کردم : نظرت چیه ؟
ا/ت: کوک من واقعا عاشقتم پس چرا قبول نکنم
کوک : یعنی الان قبول کرد🥹
کوک : منم عاشقتم فرشته ی زندگیم
ا/ت: تهیونگ و لونا از این قضیه باخبر بودن ؟
کوک : اره حالا هم بیا بریم پایین
ا/ت : نمیخوای حلقه رو دستم کنی ؟
کوک : او ببخشید حواسم نبود
حلقه رو دستش کردم لبمو روی لبش گذاشتم
ا/ت: منم همراهیش کردم خب هرچی نباشه اون همرسمه
رفتیم پایین تهیونگ و لونا بهمون تبریک گفتن
لونا : عروسی هم میگیرین ؟
ا/ت: نه من کلا با عروسی میونه ی خوبی ندارم
تهیونگ : اره بنظرم نمیخواد خیلی رسمیش کنید
کوک : میاید بریم توی تراس ؟
همه موافقت کردن و رفتیم اونجا
تهیونگ : ا/ت توهم کوک رو دوست داری ؟
ا/ت:نه
کوک : با تعجب نگاش کردم یعنی چی ..پس چرا باهام ازدواج کرد
ا/ت: من دوسش ندارم …. عاشقشم
هممون زدیم زیر خنده و شب خیلی خوبی در کنار هم داشتیم
(دوسال بعد )
جیونگ : بابا
کوک : چیشده کوچولو
جیونگ : مامان. میخوام
کوک : ا/تتتتت بیا بچت تورو میخوادددد (با صدای بلند چون ا/تطبقه ی بالا بود )
ا/ت : با شنیدن صدای کوک رفتم و دنلا رو بغل کردم و گفتم : حالا چی میخوای بچه تو چرا هیچوقت نمیری پیش بابات
کوک : چون بچه ی توعع
ا/ت: ولی بچه ی توهم هست
کوک : ولی من مامانش نیستم
ا/ت: این الان چ ربطی داشت 🫤
کوک : خندیدم و گونه ی ا/ت رو بوسیدم
ا/ت : اون شبی که ازم خواستگاری کردی رو یادت میاد
کوک : مگه میشه یادم بره هههییی چقدر زود گذشت
ا/ت: من هنوزم همون عشق قدیمی رو نسبت بهت دارم
کوک : منم همینطور … از تصمیمی که اونشب گرفتم پشیمون نیستم و قرارم نیست بشم
ا/ت : بیا تا اخر عمرمون همینطوری عاشق همدیگه باشیم 🥹
کوک : خیلی دوستت دارم ا/ت
ا/ت بوسیدش که صدای جیغ دنلا در اومد
کوک : عععع اصلا دیگه بهت شیرموز نمیدم بچه ی بد
خندیدیم و زندگی رمانتیکمون رو تا سالیان سال ادامه دادیم
پایان فیک ❤️❤️مرسی که اینقدر حمایتم کردین و عاشقتونم
اگه دوست داشتید تک پارتی بزارم توی کامنتا بگید 🧸🤎
کوک : رفتم توی اتاقو حلقه و گل رو اوردم
ا/ت: دیدم کوک رفت توی اتاق پس منم رفتم دنبالش
وقتی اومد بیرون دیدم یه دسته گل لاله و یک جعبه ی کوچیک دستشه خشکم زده بود و باورم نمیشد
ا/ت: کوک …اینا برای منه ؟
کوک : اره خب راستش جلوش زانو زدم و گفتم :
ا/ت با من ازدواج میکنی
ا/ت: نتونستم احساساتمو کنترل کنمو اشکم ریخت
کوک : اشکش ریخت و منم بغلش کردم : نظرت چیه ؟
ا/ت: کوک من واقعا عاشقتم پس چرا قبول نکنم
کوک : یعنی الان قبول کرد🥹
کوک : منم عاشقتم فرشته ی زندگیم
ا/ت: تهیونگ و لونا از این قضیه باخبر بودن ؟
کوک : اره حالا هم بیا بریم پایین
ا/ت : نمیخوای حلقه رو دستم کنی ؟
کوک : او ببخشید حواسم نبود
حلقه رو دستش کردم لبمو روی لبش گذاشتم
ا/ت: منم همراهیش کردم خب هرچی نباشه اون همرسمه
رفتیم پایین تهیونگ و لونا بهمون تبریک گفتن
لونا : عروسی هم میگیرین ؟
ا/ت: نه من کلا با عروسی میونه ی خوبی ندارم
تهیونگ : اره بنظرم نمیخواد خیلی رسمیش کنید
کوک : میاید بریم توی تراس ؟
همه موافقت کردن و رفتیم اونجا
تهیونگ : ا/ت توهم کوک رو دوست داری ؟
ا/ت:نه
کوک : با تعجب نگاش کردم یعنی چی ..پس چرا باهام ازدواج کرد
ا/ت: من دوسش ندارم …. عاشقشم
هممون زدیم زیر خنده و شب خیلی خوبی در کنار هم داشتیم
(دوسال بعد )
جیونگ : بابا
کوک : چیشده کوچولو
جیونگ : مامان. میخوام
کوک : ا/تتتتت بیا بچت تورو میخوادددد (با صدای بلند چون ا/تطبقه ی بالا بود )
ا/ت : با شنیدن صدای کوک رفتم و دنلا رو بغل کردم و گفتم : حالا چی میخوای بچه تو چرا هیچوقت نمیری پیش بابات
کوک : چون بچه ی توعع
ا/ت: ولی بچه ی توهم هست
کوک : ولی من مامانش نیستم
ا/ت: این الان چ ربطی داشت 🫤
کوک : خندیدم و گونه ی ا/ت رو بوسیدم
ا/ت : اون شبی که ازم خواستگاری کردی رو یادت میاد
کوک : مگه میشه یادم بره هههییی چقدر زود گذشت
ا/ت: من هنوزم همون عشق قدیمی رو نسبت بهت دارم
کوک : منم همینطور … از تصمیمی که اونشب گرفتم پشیمون نیستم و قرارم نیست بشم
ا/ت : بیا تا اخر عمرمون همینطوری عاشق همدیگه باشیم 🥹
کوک : خیلی دوستت دارم ا/ت
ا/ت بوسیدش که صدای جیغ دنلا در اومد
کوک : عععع اصلا دیگه بهت شیرموز نمیدم بچه ی بد
خندیدیم و زندگی رمانتیکمون رو تا سالیان سال ادامه دادیم
پایان فیک ❤️❤️مرسی که اینقدر حمایتم کردین و عاشقتونم
اگه دوست داشتید تک پارتی بزارم توی کامنتا بگید 🧸🤎
۴۷.۴k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.