راستی اسم فیک عوض شده یادم رفت بگم حیح😁
راستی اسم فیک عوض شده یادم رفت بگم حیح😁
my savior
P4
داشتم گریه کنان راه میرفتم که یهو چیزی خورد تو سرم و بیهوش شدم
ویو کوک*
دیدم دختره داره راه میره منم بیهوشش کردم بردم خونم
(همینجوری کشکی کشکی😂)
دیدم ا.ت بیهوشه گذاشتمش رو تختم کنارش نشستم،
خیلی خوشگل بود موهاش سبز بود
چشم های گربه ای داشت روی بینیش یک خال داشت و لب های صورتی قوقوری( عکس میدم بهتون)
دیدم بیدار شد
ویو ا.ت*
وقتی بیدار شدم توی یه اتاق بودم که تم مشکی بود تخت، پرده، فرش، مبل، تلویزیون ( کوک پولداره تو اتاقش مبل و تلویزیون داره ها منم ندارم😂)
همشون مشکی بودن تم اتاق رو دوست دارم اهههه الان تم اتاق مهم نیست من کجام
داشتم اتاق رو نگاه میکردم که یهو صدایی شنیدم
کوک: بیدار شدی؟
ا.ت: * جیغ*
کوک: چه مرگتهههه
ا.ت: من کجام؟ عه آقای جئون؟
کوک: بله خودم هستم و الان شما تو خونه ی من و اتاق من هستی
ات: من رو برای چی آوردید اینجا؟
کوک: امممم خب چیزه برای چیز آودمت خب... ( استرس)
ویو کوک
الان چه خاکی بریزم تو سرم( این چه حرفیه پسرم) بگم عاشقت شدم آوردمت خونم چی بگممم کوکککک چی بگممممم
ا.ت: برای چیز؟
چیززز چیهههه اییییی خدااا
اها فهمیدم
کوک: برای این که خدمتکارم باشی
ا.ت: چی خدمتکار نه امکان نداره ن...
ویو ا.ت*
اگر برم خونه زنده نمیمونم
پس اگر الان خدمتکارش بشم و بعدا برم خونه بهتره
اره خدمتکارش میشم
کوک: باشه اگر نمیخوای میزارم بری
(ناراحتی کیوت)
ا.ت: نهههه خدمتکارت میشم
کوک: واقعا( ذوق کیوت تر)
ا.ت: آره حالا باید چیکار کنم؟
معنی اسم فیکمون ناجی من هست
میدونم ریدمان شد بگید اشکال نداره
my savior
P4
داشتم گریه کنان راه میرفتم که یهو چیزی خورد تو سرم و بیهوش شدم
ویو کوک*
دیدم دختره داره راه میره منم بیهوشش کردم بردم خونم
(همینجوری کشکی کشکی😂)
دیدم ا.ت بیهوشه گذاشتمش رو تختم کنارش نشستم،
خیلی خوشگل بود موهاش سبز بود
چشم های گربه ای داشت روی بینیش یک خال داشت و لب های صورتی قوقوری( عکس میدم بهتون)
دیدم بیدار شد
ویو ا.ت*
وقتی بیدار شدم توی یه اتاق بودم که تم مشکی بود تخت، پرده، فرش، مبل، تلویزیون ( کوک پولداره تو اتاقش مبل و تلویزیون داره ها منم ندارم😂)
همشون مشکی بودن تم اتاق رو دوست دارم اهههه الان تم اتاق مهم نیست من کجام
داشتم اتاق رو نگاه میکردم که یهو صدایی شنیدم
کوک: بیدار شدی؟
ا.ت: * جیغ*
کوک: چه مرگتهههه
ا.ت: من کجام؟ عه آقای جئون؟
کوک: بله خودم هستم و الان شما تو خونه ی من و اتاق من هستی
ات: من رو برای چی آوردید اینجا؟
کوک: امممم خب چیزه برای چیز آودمت خب... ( استرس)
ویو کوک
الان چه خاکی بریزم تو سرم( این چه حرفیه پسرم) بگم عاشقت شدم آوردمت خونم چی بگممم کوکککک چی بگممممم
ا.ت: برای چیز؟
چیززز چیهههه اییییی خدااا
اها فهمیدم
کوک: برای این که خدمتکارم باشی
ا.ت: چی خدمتکار نه امکان نداره ن...
ویو ا.ت*
اگر برم خونه زنده نمیمونم
پس اگر الان خدمتکارش بشم و بعدا برم خونه بهتره
اره خدمتکارش میشم
کوک: باشه اگر نمیخوای میزارم بری
(ناراحتی کیوت)
ا.ت: نهههه خدمتکارت میشم
کوک: واقعا( ذوق کیوت تر)
ا.ت: آره حالا باید چیکار کنم؟
معنی اسم فیکمون ناجی من هست
میدونم ریدمان شد بگید اشکال نداره
۷۶۲
۲۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.