شکلات تلخ پارت ۱

با صدای آژیر پلیس نگران شدم .
×پلاک.............ماشینو نگه دار . ماشینو نگه دار.
سرعت ماشینو کم کردم و نگه داشتم.
×خانم ا.ت ماشین شما رو گزارش کردن میتونیم ماشینتون رو بگردیم؟
+ب.له ب.بفرمایید.
بعد چند دقیقه :
×خانم ا.ت شما بازداشت هستین.
+چی؟ برای چی؟
× تو ماشینتون مواد مخدر پیدا شده
+چ.چی؟
به دستام دستبند زدن و من رو سوار ماشین کردن .
تو بازداشتگاه :
× خب خانم ا.ت چرا اینکار رو کردین؟
+چه کاری؟
×ما همه چی رو میدونیم پس سعی نکین خودتون رو بیگناه نشون بدین
+ولی من کاری نکردم(بغض)
×اما شواهد چیز دیگه ای رو نشون میده.
+خب شاید یه نفر اون کار رو کرده بعد ماشین منو گزارش کرده.
×خانم ا.ت لطفا بحثو عوض نکین و جواب منو بدین.
+واقعا من کاری نکردم
×خانم ا.ت شما هنوز سنی ندارین چرا اینکار رو کردین؟
+بخدا من کاری نکردم چرا باور نمیکنین.
×باشه انگار زبون خوش حالیت نمیشه یه مدت تو زندان بمونی زبونت باز میشه .
یک ماه بعد :
ویو ا.ت +
چون وکیل نداشتم قرار بود یه وکیل برام بگیرن و قرار بود امروز ببینمش.
بخاطر همین رفتم اتاق ملاقات.
ویو جیمین -
داشتم به یه پرونده فکر میکردم که یه نفر در زد و وارد اتاق شد.
واااااای خدا خیلی تغییر کرده.........

خوب بود؟
حمایت؟