عشق خاموش
عشق خاموش
پارت سه
*ساعت 10/30
یجی: آخیش همه چی کامله خوب دیگه راه بیفتم
(چه با خونسرد تمام میگه)
یجی: راننده کجاست پس
*رسیدن راننده
*سوارشدن
یجی؛: خوب یکم با گوشیم ور برم
*چند دقیقه بعد
*رسیدن
(و یجی درحال دودن بود میپرسید چرا میگم چون هواپیما تا چند لحظه دیگه پرواز میکرد هیییی)
(منطقم تو حلقم)
یجی: و بلخره رسیدم
*سوار شدن
یجی: آخ چقدر خسته شدم من بگیرم بخوابم
*صدای گریه ی بچه
یجی: آخه کی بچه میاره تو هواپیما🙄😭
*و بلخر یجی یجوری خوابش برد
*نشستن هواپیما
نوسینده: و ما یجی رو داریم که اعصابش قهوه ای هستش هارهارهار
سلام سلام ببینید براتون بعد از صد سال پارت دادم ولی خوب میدونم گند زدم
پارت سه
*ساعت 10/30
یجی: آخیش همه چی کامله خوب دیگه راه بیفتم
(چه با خونسرد تمام میگه)
یجی: راننده کجاست پس
*رسیدن راننده
*سوارشدن
یجی؛: خوب یکم با گوشیم ور برم
*چند دقیقه بعد
*رسیدن
(و یجی درحال دودن بود میپرسید چرا میگم چون هواپیما تا چند لحظه دیگه پرواز میکرد هیییی)
(منطقم تو حلقم)
یجی: و بلخره رسیدم
*سوار شدن
یجی: آخ چقدر خسته شدم من بگیرم بخوابم
*صدای گریه ی بچه
یجی: آخه کی بچه میاره تو هواپیما🙄😭
*و بلخر یجی یجوری خوابش برد
*نشستن هواپیما
نوسینده: و ما یجی رو داریم که اعصابش قهوه ای هستش هارهارهار
سلام سلام ببینید براتون بعد از صد سال پارت دادم ولی خوب میدونم گند زدم
- ۲.۳k
- ۱۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط