آن روز عصر

🍒🌱آن روز عصر
غروب را که در آغوش گرفتم
لبخندم را، باد برد
من
به یاد روزهای قدیم
صورتم را، در نرمی ابرها فرو برده ام
اما تو
خورشید را به سیاهی گيسوانم، آویزان کرده ای به فکر باران باش
یاس هایی که در نگاهم کاشته ای
لبانشان خشک شده است
و بنفشه ها
به حاشیه ی پیراهنم هجوم آورده اند
لرزش دستان آسمان
ذهن نرگس ها را، آشفته کرده است
و من
چند ساعت بیشتر
با کویر تنم، فاصله ندارم.🍒🌱


((سارا کی غلام))
دیدگاه ها (۰)

🍒🌱بهانه باشبه اندازه ای کهشعرهایم نخشکندو از دریچه ی همینتنه...

🍒🌱انتظار ...سکوت ...تیک تاک ساعت ...وقتی از من دوری ...وقتی ...

راهم راهم راهم راهم راهمگم گم گم گم گم گم در راهممن آبروی رب...

🍒🌱قصیده هرچه کند عشق را نمی فهمدعجیب نیست که چشمان تو غزلخوا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط