گفته بودی بهتر است از عشق من پروا کنی

گفته بودی بهتر است از عشق من پروا کنی
در قفس می ماند آیا مرغ را پر وا کنی؟

بر خیالم ره مبند ، از حج واجب بهتر است
گر به روی بی پناهی نیمه شب در وا کنی

آنکه می بندد به پای تو دخیل عشق را
راه و رسم عاشقی این نیست از سر وا کنی

گل فروش شهر می بندد دکان خویش را
گر تو آن لبهای سرخ غنچه پرور وا کنی

توبه ی اهل خطا یکبار دیگر بشکند
بند زلفت را اگر در روز محشر وا کنی

روسری را باز کردی تا پریشانم کنی
من ندیدم ، می شود یکبار دیگر وا کنی؟!
دیدگاه ها (۲)

مثل هر شب هوس عشقخودت زد به سرمچند ساعـــت شده اززندگیــــم ...

شمارش ازتومخاطبینم حذف شد قبــــــــــولعکساش ازتوگالریم حذف...

راز چشمان تو را خواهم اگر عنوان کنمباید از هر آنچه دیدم قسمت...

زیباست ...بعضی وقتا آدما الماسی تو دست دارن، بعد چشمشون به ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط