قسمت اول

قسمت اول :
دی او و بکیون واردمدرسه میشن وحدود2هفته میگذره

زنگ کلاس:
سوهو:بچه ها میخوام چهارشنبه ی هفته ی بعدمسابقه ی گیتار زنی بذارم و بابغل دستی تون بایدهم گروهی شید.
بچه ها:چیییبیییییی؟؟؟
چانیول:خوب ببینیم چه میکنی بکیون ؟!!
بکیون:خخ نترس من یکم بلدم.بکیون توی دلش:اوه با چانیول افتادم چقدر استرس دارم.
دی او:اممم کای شنیدی ؟؟/پ ن پ از این که با منی خوشحال نیستی جیگر؟/خفه شو تو خیلی تنبلی
لی:معلم میشه من باچانیول باشم؟؟/نع نمیشه

توی دستشویی:
لی:ای معلم احمق من باید باچانیول هم گروهی میشدم میگمابکیون نبینم با چانیول گرم بیگریریا/ چی؟؟/تو با اون توی گروهی دوست ندارم خیلی باهاش باشی چانیول مال منه
بکیون :اصلا نترس من هیچ علاقه ای بهش ندارم بابا .
لی:ایولللل بکی بیا بغلم مرسی امیدوارم هرچه زودتر عاشق شی
بکیون:هههه خفم کردی /شرمنده من دیگه برم
بکیون:عاشق شم؟! تا حالا تجربش رونکردم .
دی او : ب..ب..بکیون/ دی او چت شده؟/چ...چیکار کنم؟؟/ها چی ؟؟ وای چرا تو.....؟؟؟ بریم درمونگاه زوووود

ادامه دارد.......
دیدگاه ها (۹)

قسمت دوم:بریممم زووود توی درمونگاه:دی او: من متاسفم دکتر:چیز...

بگید....دلم واسه ی این بازی ها تنگ بود........خخخخخخ

بچه ها این رمان خیلی قشنگه ی اکسوال ژاپنی این رو نوشته و بیش...

برم ببینم چی میگه ؟؟؟؟؟؟؟ فهمیدم میام بهتون میگم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط