یار من دلدار من غمخوار من
یار من دلدار من غمخوار من،،
مایهی امّیدِ قلبِ زار من
دوریات امشب روانم تیره کرد،،
لشکر غم را به جانم چیره کرد،
زآتش اندوه، جانم پاک سوخت،،
این دلِ رنجیدهی غمناک سوخت،
روزگاری با تو روزی داشتم،،
در دل از عشق تو سوزی داشتم..
خواستم مرحم درد بی درمانم شود اما نشد
گفتمش باعث آرامش روح روانم شود اما نشد
درمیان عاشقان هیچ اسمی ازمن نبود ای وای من
خواستم تاعاشق این جسم بی جانم شود اما نشد
من که جان دادم در راه عشقش وخوشحالم ازاین
پیش اوگفتم که بیا ید ویار مهربانم شود اما نشد
اودگر نیست یادش یادگارو خاطرش ماندگار
مایهی امّیدِ قلبِ زار من
دوریات امشب روانم تیره کرد،،
لشکر غم را به جانم چیره کرد،
زآتش اندوه، جانم پاک سوخت،،
این دلِ رنجیدهی غمناک سوخت،
روزگاری با تو روزی داشتم،،
در دل از عشق تو سوزی داشتم..
خواستم مرحم درد بی درمانم شود اما نشد
گفتمش باعث آرامش روح روانم شود اما نشد
درمیان عاشقان هیچ اسمی ازمن نبود ای وای من
خواستم تاعاشق این جسم بی جانم شود اما نشد
من که جان دادم در راه عشقش وخوشحالم ازاین
پیش اوگفتم که بیا ید ویار مهربانم شود اما نشد
اودگر نیست یادش یادگارو خاطرش ماندگار
- ۹۳۶
- ۱۵ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط