امشب دوباره آمدهام بر سر قرار

امشب دوباره آمده‌ام بر سر قرار

رسوای خویش گشتم و غرق خجالتم

من آمدم - ولی تو به روی خودت نیار

من در میان راه زمین خورده‌ام بیا

از بس که بار آمده بر روی دوش، بار

آنقدر در حجاب خودم غوطه می‌خورم

حتی تو را ندیده‌ام این گوشه و کنار

امشب که گریه‌های تو باران گرفته است

از چشم خشکسال منم قطره‌ای ببار

اصلاً وکیل ما تو و ما هیچ کاره ایم

ما خویش را به دست تو کردیم وا گذار

در انتظار آمدنم ایستاده‌ای

شاید به این امید که می آیمت به کار
دیدگاه ها (۲)

سلام آقا جان.. سلام مهربان ترین مولا(عج)ای محو تماشای تو چشم...

سلام آقاجان عزیزدلم صبح بخیر مولا جان نیستی! روزگار خوبی نیس...

مگر هوای تو ما را کند بیابان گردمگر حضور تو از خاکمان بر آرد...

.. .دردودل #حضرت_ولی_عصر با امام #حسین :#حسین_جان ... #مهدی ...

پارت : ۳۷

باقی تابستان عجیب و محیرالعقول طی می‌شود.ماه گذشته از اینکه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط