صبح ه م شود

❤️ صبح ڪه مے شود
دست هایم
از شوق نوازش گونه هایت
خورشیدوار مے سوزد
و آن قدر از بیدارے تو
سرمست مے شوم
ڪه مے خواهم
نقش روشنایے روز شوم ❤️❤️❤️
دیدگاه ها (۱)

❤️امشب بے تاب شده امآغوش بگشاو بازوانت را در من گره بزنو شب ...

ﺯﻥ …ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﺪ ؛ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ،ﺩﻟﺘ...

❤️من پیش از اینبارها به قتل رسیده ام…پشت گوشے تلفن…در آغوشش…...

❤️ روزَش مهم نیست،همه چیز به خنده ی اولِ صبحت بستگی دارد…کاف...

خاطراتِ تو ،نه ارو است که بسوزاندو نه زلزله ای سهمگین ، که و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط