سلااااااااام اومدم با پارت جدید
سلااااااااام اومدم با پارت جدید
پارت ۲۵ bad love
ویو ا.ت اعضا رفتن و من موندم و زن سوجین ، سوجین دختره ناز و خوشگلی بود از قیافش معلوم بود که مهربونه
+سلام من ا.تم از دیدنت خوشبختم
(دستشو دراز میکنه)
علامت یوجونگ@
@منم همینطور اسمم یوجونگه
+خب یوجونگ چیکار کنیم؟
@نظرت چیه بریم فیلم ببینیم
+موافقم
ویو ا.ت
با یوجونگ رفتیم تو اشپز خونه یه آلمه خوراکی برداشتیم رفتیم تو اتاق نشیمن وسایل هارو گذاشتیم رو میز و یوجونگ یه فیلم (اسکویید گیم) گذاشت و دیدیم
@این فیلم فصل دومشه
+فیلم خفنیه
ویو ا.ت
با یوجونگ صمیمی شده بودم وسط فیلم کلی خندیده بودیم تا قسمت ۵ نگاه کردیم که یوجونگ ساعتشو نگاه کرد دیدیم ساعت ۴ منو یوجونگ باهم دیگه رفتیم تو اشپز خونه و شروع کردیم به غذا درست کردن
@ا.ت میتونم یه سوال بپرسم؟
+بپرس
@حاملگی چجور حسیه؟
+یه حسه خیلی خوبه توصیف کردنش سخته....نمیتونم دقیق بگم چجور حسی ولی خیلی خوبه که داخل شیکمت یدونه نی نی کوچولو باشه
@چه عالی
+نگران نباش توهم تجربش میکنی(نگاه شیطون)
@یاااااااااا(خنده)
+(خنده)
تا ساعت ۵ کاراشونو تموم کردن نشستن سر میز و غذاشونو خوردن بعد دوباره رفتن تو اتاق نشیمن و دوباره شروع مردن به قیلم دیدن
ویو ا.ت
وسط های قسمت ۸ بود که صدای زنگ در اومد من بدو بدو رفتم درو باز کردم و با صورت خسته اعضا و صورت زخمی تهیونگ مواجه شدم البته سوجونم بشتشون بود
+بیاین تو
اعضا اومدن داخل رفتن رو مبل نشستن حال تهیونگ خوب نبود جیمین زنگ زد دکتر شخصیش تا بیاد تهیونگ رو درمان کنه
+جیمین
#جانم
+گشنتون نیست
کوک:چرا انقدر گشنمونه که نگو
@پس بفرمایید سر میز
#ا.ت تو با من یه دقیقه اتاق بیا
+باشه
ویو تو اتاق
جیمین خودشو رو تخت پرت کرد
#ا.ت بیا بغلم کن
ا.ت رفت تو بغل جیمین و جیمینم محکم بغلش کرد و سرشو کرد تو گردن ا.ت و نفس عمیق کشید
#انروز خسته نشدی
+نه نشدم
#کوچولوم چطور؟
+نه اونم نشد....اما دلمون ولست تنگ شد(زر میزنه دلشت هرهر میکرد) انا با یوجونگ بهم خوشگذشت
#چشمم روشن میبینم بذون من خوشمیگذرونی
+خب چیکار میکردم.....حوصلم سر میرفت اونموقع
#لشکالی نداره
+پاشو بریم شام بخوریم
#باید بوسم کنی
ا.ت یدونه بوس رو لباش گذاشت
#یاااا اونجوری
+پس چجوری(خودش میپونه ها کرم میریزه)
جیمین محکم لباشو کوبوند رو لبای ا.ت و بعد از ۵ مین ولش کرد
#ایجوری
ا.ت میخواست حرف بزنه که....
پارت ۲۵ bad love
ویو ا.ت اعضا رفتن و من موندم و زن سوجین ، سوجین دختره ناز و خوشگلی بود از قیافش معلوم بود که مهربونه
+سلام من ا.تم از دیدنت خوشبختم
(دستشو دراز میکنه)
علامت یوجونگ@
@منم همینطور اسمم یوجونگه
+خب یوجونگ چیکار کنیم؟
@نظرت چیه بریم فیلم ببینیم
+موافقم
ویو ا.ت
با یوجونگ رفتیم تو اشپز خونه یه آلمه خوراکی برداشتیم رفتیم تو اتاق نشیمن وسایل هارو گذاشتیم رو میز و یوجونگ یه فیلم (اسکویید گیم) گذاشت و دیدیم
@این فیلم فصل دومشه
+فیلم خفنیه
ویو ا.ت
با یوجونگ صمیمی شده بودم وسط فیلم کلی خندیده بودیم تا قسمت ۵ نگاه کردیم که یوجونگ ساعتشو نگاه کرد دیدیم ساعت ۴ منو یوجونگ باهم دیگه رفتیم تو اشپز خونه و شروع کردیم به غذا درست کردن
@ا.ت میتونم یه سوال بپرسم؟
+بپرس
@حاملگی چجور حسیه؟
+یه حسه خیلی خوبه توصیف کردنش سخته....نمیتونم دقیق بگم چجور حسی ولی خیلی خوبه که داخل شیکمت یدونه نی نی کوچولو باشه
@چه عالی
+نگران نباش توهم تجربش میکنی(نگاه شیطون)
@یاااااااااا(خنده)
+(خنده)
تا ساعت ۵ کاراشونو تموم کردن نشستن سر میز و غذاشونو خوردن بعد دوباره رفتن تو اتاق نشیمن و دوباره شروع مردن به قیلم دیدن
ویو ا.ت
وسط های قسمت ۸ بود که صدای زنگ در اومد من بدو بدو رفتم درو باز کردم و با صورت خسته اعضا و صورت زخمی تهیونگ مواجه شدم البته سوجونم بشتشون بود
+بیاین تو
اعضا اومدن داخل رفتن رو مبل نشستن حال تهیونگ خوب نبود جیمین زنگ زد دکتر شخصیش تا بیاد تهیونگ رو درمان کنه
+جیمین
#جانم
+گشنتون نیست
کوک:چرا انقدر گشنمونه که نگو
@پس بفرمایید سر میز
#ا.ت تو با من یه دقیقه اتاق بیا
+باشه
ویو تو اتاق
جیمین خودشو رو تخت پرت کرد
#ا.ت بیا بغلم کن
ا.ت رفت تو بغل جیمین و جیمینم محکم بغلش کرد و سرشو کرد تو گردن ا.ت و نفس عمیق کشید
#انروز خسته نشدی
+نه نشدم
#کوچولوم چطور؟
+نه اونم نشد....اما دلمون ولست تنگ شد(زر میزنه دلشت هرهر میکرد) انا با یوجونگ بهم خوشگذشت
#چشمم روشن میبینم بذون من خوشمیگذرونی
+خب چیکار میکردم.....حوصلم سر میرفت اونموقع
#لشکالی نداره
+پاشو بریم شام بخوریم
#باید بوسم کنی
ا.ت یدونه بوس رو لباش گذاشت
#یاااا اونجوری
+پس چجوری(خودش میپونه ها کرم میریزه)
جیمین محکم لباشو کوبوند رو لبای ا.ت و بعد از ۵ مین ولش کرد
#ایجوری
ا.ت میخواست حرف بزنه که....
- ۴.۱k
- ۱۲ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط