مــــرد است دیگر ...
مــــرد است دیگر ...
گاهی تُند می شود
و گاهی عاشقانه می گوید ...
مــــرد است دیگر ...
غرورش آسمان
و دلش دریاست ...
تو چه میدانی از بغضِ گلو گیر کرده یک مــــرد ... ؟
تو چه میدانی که چشمانت دنیای او شده است ... ؟
تو چه میدای نیاز هق هق شبانه او که فقط خودش خبر دارد و بالشتش ... ؟
مــــــرد را فقط مـــــرد میفهمد و مـــــــــرد ...
گاهی تُند می شود
و گاهی عاشقانه می گوید ...
مــــرد است دیگر ...
غرورش آسمان
و دلش دریاست ...
تو چه میدانی از بغضِ گلو گیر کرده یک مــــرد ... ؟
تو چه میدانی که چشمانت دنیای او شده است ... ؟
تو چه میدای نیاز هق هق شبانه او که فقط خودش خبر دارد و بالشتش ... ؟
مــــــرد را فقط مـــــرد میفهمد و مـــــــــرد ...
۱۱.۶k
۰۶ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.