در کوچه سوت می زند و آرام از روی نعش خودش رد می شود
در کوچه سوت می زند و آرام از روی نعش خودش رد می شود
چه باشکوه ، چه تنها ! چه بی رفیق اما ...
فصلِ باران ، اندوهِ من ، دوریِ تو
آه... فصلِ دوری تو
پاییز
بی طاقتم ، رفیق َش می شوم
از خودَم می گذرم تا به تو برسم
اگر هنوز همیشه بهارم باشی !
#سیاوش_خاکسار
چه باشکوه ، چه تنها ! چه بی رفیق اما ...
فصلِ باران ، اندوهِ من ، دوریِ تو
آه... فصلِ دوری تو
پاییز
بی طاقتم ، رفیق َش می شوم
از خودَم می گذرم تا به تو برسم
اگر هنوز همیشه بهارم باشی !
#سیاوش_خاکسار
- ۲۹۶
- ۱۹ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط