ازدواج می کنی چون می ترسی

ازدواج می کنی، چون می ترسی
می ترسی کسی را که چند صباحی ست دلبسته اش شده ای، از دست بدهی
می ترسی زمان پیری و کوری ات کسی را نداشته باشی، تر و خشکت کند
می ترسی زیادی تنها بمانی
می ترسی سن و سالت از یک حدی بگذرد و اگر مرد باشی، زن دلخواهت را به تو نمی دهند و اگر هم زن باشی که پیر و چروکیده ای و کسی تو را نمی خواهد
ازدواج می کنی چون با در آغوش کشیدن بچه های شیرین زبان ، دلت غنج می زند برای بچه دار شدن
ازدواج می کنی چون شبی از شب های تنهایی ات، در محفلی زن و شوهری از سر اتفاق زیادی به یکدیگر توجه کردند و از قضا تو هم همان شب دلت گرفته بود و حسرت شان را خوردی
ازدواج می کنی چون می ترسی بیشتر از این برایت حرف درآورند
می ترسی چون جامعه خراب است
می ترسی چون به خیالت حتما باید ازدواج کرد
و نمی دانی که فقط و فقط ازدواج برای کمال است
و نه ترس از دست دادن، نقطه ی عطفی ست برای ازدواج و نه عناصر دیگر
ولی از یک چیز نمی ترسی
نمی ترسی که مبادا کسی را از دست بدهی که با او نقاط مشترک زیادی داری
از این چیزها هیچ وقت نمی ترسی
به این چیزها هیچ وقت فکر هم نمی کنی
حتا به فکر این هم نیستی که بدنبالش بگردی
پیدایش کنی
و عاشقش شوی
یا لااقل او را عاشق خودت کنی
چون نمی دانی که نیمه ی مشترک وجود چیزی ست حقیقی
نه شعار است و نه خرافات و نه قصه
واقعی واقعی ست
به همان اندازه ای واقعی ست که خود تو واقعی هستی

شیماسبحانی
خیال بافی های زمستانه
دیدگاه ها (۶)

قابلیت سرچ در فضای مجازی برای آدم هایی که یکباره یاد کسی آن ...

ما همیشه پشت صورتمانیک نفر از وجود خودمان را داریم که بریده ...

تو اول بگو!تو آدمِ "دوستت دارم" گفتن باش،نه آدمِ "منم همینطو...

اَگر مُعلمید،اَگر پدر و مادرید،اگر نویسنده‌اید، هر کسی که هس...

در این دنیا که نامش عالم! منم عالمی دارم که نامش مادر ست 🤍️ ...

با توام آااااای ! پدر سوخته بازی کافی ستهی خرابم کنی و باز ب...

رها🍂 روزتون پر از مهر و محبتلبتون لبریز از خندهسفره هاتون پر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط