صبح و شب و ظهر و همه

صبح و شب و ظهر و همه
تکرار زمانند
با بوی تو و روی تو
هر روز، به خیر است

#عباس_موسوی
دیدگاه ها (۲)

ما عاشق اگر بودیم بی‌واژه نمی‌ماندیمدیوانگی هم رابیهوده نمی‌...

تا به کی باید رفتاز دیاری به دیاری دیگر؟نتوانم، نتوانم جُستن...

آن‌چنان جای گرفتیتو به چشم و دل من که به خوبان دو عالمنظری ن...

گر بیایی دهمت جانور نیایی کُشدم غممن که می‌میرم از این غمچه ...

بهانه‌ی تو را می‌گیرد دلم، صبح یک‌بار، ظهر یک‌بار، و شب هزا...

دلبرانه . . .

بهانه تو را میکرد همیشه دلم روز ی بار ظهر ی بار شب هزار و ی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط