سروده ای از محمدرضا جعفری

سروده ای از محمدرضا جعفری:

رهبرم ای عشق من ، جانم فدای لحظه ات
شاد باشی همچنان،آید بسوی ما غمت
در مسیر ما فروزان هست نورت یا علی
مرهم زخم دل هر عاشقی سید علی
آن کلام دلنشینت میرود در جان ما
هم وجود نازنینت با یقین درمان ما
در تولا چشم هایم عشق را پیدا کند
دست زیبای تو آقا، هر گره راوا کند
دیدنی هادیده ام از فضل جدت یا علی
همچو یک دیوانه در راهت شدم سید علی
حاصل کار هزاران در ید تائید توست
آنچه پنهان است از ما با یقین در دید توست
بی محبت با تو عهدی هر کسی هم بسته است
در مسیر حق بلاشک خسته و وابسته است
عهد دیرین شایداز اقرار یک کاری متین
کشف حالت کار هر کس نیست جز اهل یقین
بس در این فرصت بیامد هر طرف نوعی عمل
بار دیگر شد بپا از فضل حق جنگ جمل
معرفت نسبت به هر کس در جهان کار ولی است
پیرو تو هر که باشد تابع مولا علی است
صرف و نحو و خواندن بسیار هم معیار نیست
هر که دارد مجلس و درس و سخن هم یار نیست
جعفری در راه تو سر میدهد مولای من
انتهای قله عشق تو باشد جای من -
دیدگاه ها (۵)

ای تویی آرام جانم در شب یلدا ، بیا ای همه چشم انتظارت ، یوسف...

یا اله العاصین... ۰·۰·۰·۰· حضرت موسی (علیه السلام ) در مناجا...

ﻓﮑﺮ ﺭﺍ ﭘَﺮ ﺑﺪﻫﯿﺪ ﻭ ﻧﺘﺮﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﻘﻒ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺑﺮﻭﺩ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﻓﮑﺮ ﺑﺎﯾ...

خانه های متروکه ی قدیمی را دیده اید؟ دَمِ دَر، باید تار عنکب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط