آخرین جمعه هم از راه رسید.
آخرین جمعه هم از راه رسید.
تقویم را که ورق میزنم دیگر جمعه ای این ور سال پیدا نمی شود و مثل همه ی خاطرات یادداشت شده در صفحه ی تاریخ باید آن را به حافظه های قوی و صداهای آرشیوی سپرد، تا یادمان نرود امروز هم میگذرد...
با همه ی خوبی ها و بدی هایش این روز را هم بدرقه می کنیم تا مطمئن شویم جمعه ی بعد در تقویم تازه و تا نخورده ی سال بعد باز شود..
از اسفند و همه ی جمعه هایش یاد گرفتم زندگی دکمه ی بازگشت ندارد و اگر یک دوستت دارم را در دفتر خاطراتت جا انداختی فرصت بازگشت نخواهی داشت، و جای خالی بیان احساست تا تمام تاریخ تیر خواهد کشید!
از اسفند یاد گرفتم حرفم را بزنم حتی اگر به مذاق کسی خوش نیاید.
از اسفند یاد گرفتم این آخرِ سالی در کنار اسباب های دور ریز، باورهای غلطم را کنار جعبه های چوبی، کناری بگذارم تا سر فرصت آتش به جانشان کنم که یک سال آتش به جانم انداختند.
از این آخر اسفند یاد گرفتم برای سرآغاز خودم لباسی از جنس بهار تن باورم کنم شاید این بهار، بهار دیگری باشد!
°°°•••یک قدم تا خدا•••°°°
https://telegram.me/yek_qadam_ta_khoda
تقویم را که ورق میزنم دیگر جمعه ای این ور سال پیدا نمی شود و مثل همه ی خاطرات یادداشت شده در صفحه ی تاریخ باید آن را به حافظه های قوی و صداهای آرشیوی سپرد، تا یادمان نرود امروز هم میگذرد...
با همه ی خوبی ها و بدی هایش این روز را هم بدرقه می کنیم تا مطمئن شویم جمعه ی بعد در تقویم تازه و تا نخورده ی سال بعد باز شود..
از اسفند و همه ی جمعه هایش یاد گرفتم زندگی دکمه ی بازگشت ندارد و اگر یک دوستت دارم را در دفتر خاطراتت جا انداختی فرصت بازگشت نخواهی داشت، و جای خالی بیان احساست تا تمام تاریخ تیر خواهد کشید!
از اسفند یاد گرفتم حرفم را بزنم حتی اگر به مذاق کسی خوش نیاید.
از اسفند یاد گرفتم این آخرِ سالی در کنار اسباب های دور ریز، باورهای غلطم را کنار جعبه های چوبی، کناری بگذارم تا سر فرصت آتش به جانشان کنم که یک سال آتش به جانم انداختند.
از این آخر اسفند یاد گرفتم برای سرآغاز خودم لباسی از جنس بهار تن باورم کنم شاید این بهار، بهار دیگری باشد!
°°°•••یک قدم تا خدا•••°°°
https://telegram.me/yek_qadam_ta_khoda
۲.۸k
۲۵ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.