شخصی از خدا دو چیز خواست......
شخصی از خدا دو چیز خواست......
یک گل و یک پروانه......
اما چیزی که به دست آورد
یک کاکتوس و یک کرم بود......
غمگین شد.با خود اندیشید شاید خداوند من را
دوست ندارد و به من توجهی ندارد......
چند روز گذشت......
از آن کاکتوس پر از خار گلی زیبا روییده شد و
آن کرم تبدیل به پروانه ای شد......
اگر چیزی از خدا خواستید و چیز دیگری دریافت کردید
به او اعتماد کنید.........
خارهای امروز گلهای فردایند......
زندگیتون پر از گل های زیبا
پ.ن:همین الان یهویی از سر بی خوابی اومدم به نقاشی کشیدن ....میدونم چشماش بد شده...چون حوصله نداشتم بگیرم دور چشماش☺....لبشم که پروتزه (o_-)
یک گل و یک پروانه......
اما چیزی که به دست آورد
یک کاکتوس و یک کرم بود......
غمگین شد.با خود اندیشید شاید خداوند من را
دوست ندارد و به من توجهی ندارد......
چند روز گذشت......
از آن کاکتوس پر از خار گلی زیبا روییده شد و
آن کرم تبدیل به پروانه ای شد......
اگر چیزی از خدا خواستید و چیز دیگری دریافت کردید
به او اعتماد کنید.........
خارهای امروز گلهای فردایند......
زندگیتون پر از گل های زیبا
پ.ن:همین الان یهویی از سر بی خوابی اومدم به نقاشی کشیدن ....میدونم چشماش بد شده...چون حوصله نداشتم بگیرم دور چشماش☺....لبشم که پروتزه (o_-)
۴۲۳
۳۰ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.