خدارا دیدم

خـــــدا را دیـدم . . .

از او پـرســیـــدم :

" مـی بـیـنـی چـه کـرده ای . . . ؟! "

نـفـسـی کـشـیـد و گـفـت :

" ســیــگــآر داری . . . ؟ " !!!
دیدگاه ها (۹)

یک روز اگر آمدی ،در امتداد پاییز . . .زیردرختهای یک باغ ،پسر...

آخرش می رسد بهِ ناکجا آبـاد . . .قصه را می گویم . . . !زمانی...

با یک جرعه از نسکافه ،بغضم رو قورت میدم . . .و با پکی از سیگ...

همه برایم دست تکان دادند ؛اما کم بودند دستانی که تکانم دادند...

بـــــــارالـــها!!!روزشـمار زنـدگـانـی را کـه نـظـر افـکـند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط