نگاهی به پنجره ی مهتاب زده میندازه میگه
.
نگاهی به پنجره ی مهتاب زده میندازه میگه
-تا بوده همین بوده،یکی میاد،یکی میره،یکی میمونه، یکی جا میزاره و یکی که از همه مظلوم تره میمیره...
مُردن خیلی دردناکه، اللخُصوص زنده مُردن،نفس کشیدن های ماشینی،هستی انگاری نیستی، نمیبیننت یعنی میبینن، ولی اونی که باید ببینه نمیبینه،
اگه اون نبینه....
ببین اگه تو نبینی،اگه ....
اصن حواست هست؟؟؟
+دستای سرمازده شو به هم میماله،صداشو صاف میکنه و با تکلمی کوبنده اما تصنعی میگه:
تموم شد...
نگاهی به پنجره ی مهتاب زده میندازه میگه
-تا بوده همین بوده،یکی میاد،یکی میره،یکی میمونه، یکی جا میزاره و یکی که از همه مظلوم تره میمیره...
مُردن خیلی دردناکه، اللخُصوص زنده مُردن،نفس کشیدن های ماشینی،هستی انگاری نیستی، نمیبیننت یعنی میبینن، ولی اونی که باید ببینه نمیبینه،
اگه اون نبینه....
ببین اگه تو نبینی،اگه ....
اصن حواست هست؟؟؟
+دستای سرمازده شو به هم میماله،صداشو صاف میکنه و با تکلمی کوبنده اما تصنعی میگه:
تموم شد...
- ۲.۲k
- ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط