سخن روز

سخن روز :

روزی گنجشکی عقربی را دید که در حال گریستن است ،گنجشک از او پرسید برای چه گریه میکنی گفت میخواهم آن سمت رودخانه بروم نمیتوانم...گنجشک او را روی دوش خود گذاشت وقتی به مقصد رسید گنجشک دید پشتش میسوزد به عقرب گفت من که کمکت کردم برای چه نیشم زدی گفت خودم هم ناراحتم ولی چکار کنم ذاتم اینه
حکایت بعضی از ما آدمهاست......
دیدگاه ها (۳)

وقتی داری خیانت میکنی… یه لحظه… فقط یه لحظه… چشماتو ببند…...

دخترا پرچم بالااااا

من یپا واگیرم...بپا حالتونگیرم....هههه منم شاخ شدم ایوووول

☜کرکره پایین...√! تا اطلاع ثانوی ⇦زندگیم⇨ ?? تعطیل ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط