خاطرات طنز شهدا

‍ 🌹 خاطرات طنز شهدا🌹

😂 امتحانات😂

🌸 بعد از دایر شدن مجتمع های آموزشی رزمندگان در جبهه ، اوقات فراغت از جنگ را به تحصیل می پرداختیم.
یکی از روزهای تابستان برای گرفتن امتحان ما را زیر سایه درختی جمع کردند .

🌺 بعد از توزیع ورقه های امتحانی مشغول نوشتن شدیم. خمپاره اندازهای دشمن همزمان شروع کرده بودند. یک خمپاره در چند متریمان به زمین خورد، همه بدون توجه، سرگرم جواب دادن به سئوالات بودند.

💐 یک ترکش افتاد روی ورقه دوست بغل دستیم و چون گرم بود قسمتی از آن را سوزاند.
ورقه را گرفت بالا و به ممتحن گفت:
[برگه من زخمی شده باید تا فردا به او مرخصی بدهی !]
همه خندیدند و شیطنت دشمن را به چیزی نگرفتند .😂 🙃 😜

👉 @Ebrahime_Hadi 👈
دیدگاه ها (۱)

" دنیا " تنها چهار حرف است؛ اماپای خنده های تو که بیاید وسط،...

🌸 #شهید_آوینی :⇦ #شهادت لباس تک سایزی استکه باید تن آدم به ...

اسمش داوود بود..بارها از ابراهیم شنیده بود؛ کسی که تشابه زیا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط