وارد فصل منشدیم جانم

واردِ فصلِ "من"شدیم جانم
فصلی که تا چشم باز کردم،
همه چیز نه سیاه بود،
نه رنگی!
سپیدِ سپید بود...
فصلِ تو گذشت
نشد در پاییزِ تو دل ببندیم
بیا و فصلِ مرا امتحان کن...
"باش"
تا با بودنمان،
زمین و زمان را سپید کنیم



دیدگاه ها (۱۲)

ڪافہ‌اے بی حوصلہ‌ام با میزهاے یڪ نفرهو قهوه هاے لال ؛سال‌هاس...

یک عمر خوشبختییک عشق الهییک دنیا آروزی خوبیک کریسمس شادبرای...

‌چه زمستانِ غم انگیز بدی خواهد شد ماه " دی " باشد و آغوش کسی...

تو ...جنبه ی عاشقی را نداشتی !میگفتی؛با عشق در آغوش هم گرم م...

فراز مردانی

🌿 پست‌های ویژه 🌿🌿 در ژرفای درد، نوری پنهان است 🌿✨ فصل دوم — ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط