دوباره می نویسم ..
دوباره می نویسم ..
می نویسم از تنهاییم
و سکوت پر از حرفم ؛ حرفهایی از جنس بغض ...
و آسمانی تیره تر از شب ، ابری ، در حسرت ستاره ...
دوباره می نویسم ...
می نویسم از خاطرات دورم
خاطرات شفافی که گذر زمان ماتشان کرد ... به سرعت عمر آدمی ؛
و تنها غباری از حسرت بر دلم به جای گذاشتند .
دوباره می نویسم ...
می نویسم از دل تنگم ...
دلی که همه ی برگهای درخت امیدش ریخته ...
نه! هنوز یک برگ باقی مانده ........... خدا !
و دوباره می نویسم ...
این بار از خودم :
خسته ام .
❤ 💋 ❤
می نویسم از تنهاییم
و سکوت پر از حرفم ؛ حرفهایی از جنس بغض ...
و آسمانی تیره تر از شب ، ابری ، در حسرت ستاره ...
دوباره می نویسم ...
می نویسم از خاطرات دورم
خاطرات شفافی که گذر زمان ماتشان کرد ... به سرعت عمر آدمی ؛
و تنها غباری از حسرت بر دلم به جای گذاشتند .
دوباره می نویسم ...
می نویسم از دل تنگم ...
دلی که همه ی برگهای درخت امیدش ریخته ...
نه! هنوز یک برگ باقی مانده ........... خدا !
و دوباره می نویسم ...
این بار از خودم :
خسته ام .
❤ 💋 ❤
۱.۱k
۱۶ دی ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.