کاش بخار چای ت بودم

کـاش بخارِ چای ـَت بودم
که موقع فکر کردن
به مـَن
خیره میـشدی . . .


زینب_هاشم_زاده
دیدگاه ها (۸)

چند شبی است که پاشنه ی پایم تیرمی کشدیعنیقلب اولبرایت کافی ن...

همه شب سجده برآرم که بیایی تو به خوابم...و در آن خواب بمیرم ...

بال و‌پرم بودی خبر نداشتی‌....

درمانِ دردِ لاعلاج عشق این استباید بمیری یا...بمیری یا... بم...

♡✧هیچ حواسم نبود دو فنجان چای ریختمدر خانه ای که من بودم و ...

🐰: واقعاً الان که فکر می‌کنم، موقعی که بچه بودم واقعاً استقا...

تو این فکر بودم که با هر بهونهیه بار آسمونو بیارم تو خونهحوا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط