خواهرم قدر بدان

خواهرم قدر بدان
چادرت ارثیه زهرا بود
یادگاری که سر زینب بود
و همه
پدر و هر دوبرادر
همه حساس به آن چادر خاکی بودند.
.تا علی ضربت خورد
گفت زینب گل بابا
علی و آل علی
به فدای تو و این چادر تو
نگذاری که بیفتد به زمین
.
تا حسن شد جگرش پاره به جامی از زهر
گفت خواهر
به همان لحظه مادر
که زمین خورد قسم
چادر از دست نده
.
و گمانم که حسین
وسط معرکه کرب وبلا
یک نگاهش به سوی لشکر دشمن
و نگاهی دگرش سمت همین چادر زینب بوده
هر نگاهی که به خواهر می کرد
چادرش را می دید
فکر و ذکرش و خیالش
همه می شد راحت
.
به گمانم وسط آن گودال
نگران حرم و چادر زینب بوده
همه خون ها به فدای تو و آن چادر تو
زینبم تو حواست باشد.
.
اینک اما امروز
خواهرم
از همان روز نخست
سنبل غیرت ما چادر مشکین تو بود
این همه خون جگر ها
این همه نیزه و سرها
همه رفتند که تو
بشوی چادری و زهرایی
×××××××××××××
نــورانیتـــ چــادر سیـاهتـــ را ،
با هفتــــ رنگی عروسکــــ هـای صـورتـی ،
معـاوضـه نکـن بانــ ـــو .
چــادر بـرای "جسمتـــ حجابـــ " استــــ ،
و فــرشی عــرشی استـــــ ،
بـرای عــروج "روح مهـربـانتــــــ "
-
جـانـبـازی ﺍﺳـﺖ ﺑـﺮﺍﯼ ﺧـﻮﺩﺵ ﺍﯾـﻦ ﭼـﺎدر ﻣـﻦ!
ﺩﺭ ﺑـﺮﺍﺑـﺮ ﺗـﺮﮐﺶ ﻫـﺎﯼ ﻧـﮕـﺎﻩ ﻣﺴـﻤـﻮﻡ ﺗـﮑـﻪ ﺗـﮑـﻪ ﻣـﯽ ﺷـﻮﺩ!

ﺍﻣـﺎ ﺗﺴﻠﯿـﻢ ﻫـﺮﮔـﺰ!
دیدگاه ها (۷)

چند تا پست خنده دار می زنم...هم استراحت کنید هم بخندید.... #...

والا...!!

به یاد شهدای غواص 5 دقیقه "نفست" رو حبس کن.... ... . . . . ....

ﻻ‌ ﺍﻗﻞ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﻋﻄﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ ﺩﺭ ﻣﺮﺍﻡ ﻧﻮﮐﺮﯼ ﭘﺎﺭﻩ ﮔﺮﯾ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط