امشب غزل مرا به هوایی دگر ببر

امشب غزل مرا به هوایی دگر ببر
تا هر کجا که میبردت بال و پرْ ببر

تا ناکجا ببر که هنوزم نبرده ای
این بارم از زمین و زمانْ دورتر ببر

اینجا برای گم شدن از خویش کوچک است
جایی که گم شوم دگر از هر نظرْ ببر

آرامشی دوباره مرا رنج می دهد
مگذار در عذابم و سوی خطر ببر

دارد دهانِ زخمِ دلم بسته می شود
بازش به میهمانی آن نیشتر ببر

خود را غزل ! به بال تو دیگر سپرده ام
هرجا که دوست داری ام امشب ببر ، ببر


#محمدعلی_بهمنی


⚫️
دیدگاه ها (۲)

منهمیشه هر چه را دوست داشته اماز دست داده امودوست داشتن توتن...

چقدر این روزها دلم می خواهد کسی،مرا بانام کوچکم صدا بزند؛و م...

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آیدگفتم که ماه من شو گفتا اگر بر...

قاصدک !شعر مرا از بر کنبرو آن گوشه ی باغ،سمت آن نرگس مستو بخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط