علی شناسی در آثار استاد علی اکبر خانجانی
از کتاب مذهب اصالت عشق جلد نهم اثر استاد علی اکبر خانجانی
۲۳۷- همه صفات و مقامات و کرامات انسان کامل (علی) حاصل سه واقعه و جریان است: رجعت الی الله (ذکر)، قيامت (السّاعه) و امامت (خلافت). يعنی بازگشت بسوی ازلیت حق، اقامت در نزد حق و جهاد فی الله که منجر به برپائی قیامت و لقاءالله می شود. و رجعت و سیر از حق بسوی خلق که وادی امامت است. و لذا مجموعه اين صفات علی ع بخشی حاصل رجعت و برخی حاصل قيامت و لقاءالله است و برخی هم حاصل بازگشت بسوی خلق يعنی امامت است. اینکه مي فرماید با همه انبياء بوده ام و کتابهایشان در نزد من است مربوط به رجعت الی الله است. اینکه می فرماید خدای نادیده را نمی پرستم مربوط به قیامت و لقاءالّله است. و اينکه می فرماید مردم را از نو آفریده ام حاصل رجعت از خدا بسوی خلق يعنی امامت است
از کتاب مذهب اصالت عشق جلد نهم اثر استاد علی اکبر خانجانی
۲۳۱- «من شب قدر هستم... من نفخه صور اسرافیلم... منم برپاکننده قیامت... منم امر خداوند. منم روح خدا... منم زلزله. منم صاحب کسوف و خسوف. منم آنکه عبادتی پذیرفته نمی شود الا به ولایت او و حسنات سود نبخشد الا به محبت او... منم آنکه هزار کتاب از کتب پیامبران در نزد من است... منم آنکه هزار امت بخاطر انکار من مسخ
شدند... من معنانی هستم که اسمی بر آن تعلق نمی گیرد و او را مانند نیست.»" خطبه بیان اينك که حدود بیست سال از واقعه نزول روح و قيامت من می گذرد بوضوح می بینم که همه آن آیات و بینات و حوادث حیرت آور و مشاهداتی که بر من رخ نمود علی و حق علی بود به مصداق اين آیه مکرر که «ما نشانه های خود را در درون و برون بر شما آشکار می کنیم تا بدانید که او حق است ولی مسئنله اینست که لقای الهی را منکرند...» قرآن-
يعنی آن روحی که بر من نازل شد علی بود آن شب قدری که هو بر جانم فرود آمد و عروج کرد علی بود. آن زلزله های پياپی در درون و برونم علی بود صاحب آن كسوفی که جمال اعلای الهی خود را دیدم علی بود و آن انفجار حیرت آور در لحظه نزول روح هم علی بود و... و آن ماه و زحلی که بر من فرود آمد علی بود. و من اينك با روياروئی
با اين خطبه ها پس از بیست سال در حضور خداوند اقرار می کنم که صدق الّله العلی العظیم. همانطور که خودش می فرماید عل العظیم منم. و آنكسی هم که او را تصدیق می کند روحی از خود اوست. و در حقیقت با کل آن وقایع در مسیر زندگیم من بتدریج در حال علوی شدن بودم و علی خودش مشغول برپائی ولایتش در دل و تن و روانم و زندگانیم بود تا حق او را در آخرالزمان که آستانه ظهور جهانی اوست تصدیق کنم آنهم با قلمی که خود او بدستم داده و بلکه او خود اين قلم است. «منم لوح و قلم». و آنكسی هم که حدود بیست و پنج سال پیش از اعماق زمین سر برآورد و شمشیرش را بمن داد همو بود «منم دابة الارض که از زمین بیرون می آیم و کفر و ایمان را از هم جدا می کنم» . براستی تصدیق می کنم که در همه مکاشفات و مشاهدات غيبی و وقایع قيامتی و ؤياهای صادقه ام علی بود که مرا گام به گام بسوی خداوند هدایت فرمود و همه آن تجلياتی هم که دیدار کردم تجلیات علی بود زیرا علی وجه الله (روی خدا) است و کلمة الله است و روح الله است و عین الله است. و خضری را هم که در سال ۱۳۶۰ دیدار کردم که روح حکمت را در من دمید علی بود. «من خضرم.» " خطبه بیان-
پس بواسطه علی و به نور و روح علی و بهمراه علی به دیدار با جمال اعلای خدا يعنی علی رفتم چرا که علی سرّ خداست و چون خداوند بی مانند است. خطبه بیان- علی مثل اعلای خدا در جهان است. «خدای را در جهان مثل اعلی است.» قرآن-
ادامه پست را در لینک زیر مشاهده کنید:
https://vrgl.ir/hhaPE
۲۳۷- همه صفات و مقامات و کرامات انسان کامل (علی) حاصل سه واقعه و جریان است: رجعت الی الله (ذکر)، قيامت (السّاعه) و امامت (خلافت). يعنی بازگشت بسوی ازلیت حق، اقامت در نزد حق و جهاد فی الله که منجر به برپائی قیامت و لقاءالله می شود. و رجعت و سیر از حق بسوی خلق که وادی امامت است. و لذا مجموعه اين صفات علی ع بخشی حاصل رجعت و برخی حاصل قيامت و لقاءالله است و برخی هم حاصل بازگشت بسوی خلق يعنی امامت است. اینکه مي فرماید با همه انبياء بوده ام و کتابهایشان در نزد من است مربوط به رجعت الی الله است. اینکه می فرماید خدای نادیده را نمی پرستم مربوط به قیامت و لقاءالّله است. و اينکه می فرماید مردم را از نو آفریده ام حاصل رجعت از خدا بسوی خلق يعنی امامت است
از کتاب مذهب اصالت عشق جلد نهم اثر استاد علی اکبر خانجانی
۲۳۱- «من شب قدر هستم... من نفخه صور اسرافیلم... منم برپاکننده قیامت... منم امر خداوند. منم روح خدا... منم زلزله. منم صاحب کسوف و خسوف. منم آنکه عبادتی پذیرفته نمی شود الا به ولایت او و حسنات سود نبخشد الا به محبت او... منم آنکه هزار کتاب از کتب پیامبران در نزد من است... منم آنکه هزار امت بخاطر انکار من مسخ
شدند... من معنانی هستم که اسمی بر آن تعلق نمی گیرد و او را مانند نیست.»" خطبه بیان اينك که حدود بیست سال از واقعه نزول روح و قيامت من می گذرد بوضوح می بینم که همه آن آیات و بینات و حوادث حیرت آور و مشاهداتی که بر من رخ نمود علی و حق علی بود به مصداق اين آیه مکرر که «ما نشانه های خود را در درون و برون بر شما آشکار می کنیم تا بدانید که او حق است ولی مسئنله اینست که لقای الهی را منکرند...» قرآن-
يعنی آن روحی که بر من نازل شد علی بود آن شب قدری که هو بر جانم فرود آمد و عروج کرد علی بود. آن زلزله های پياپی در درون و برونم علی بود صاحب آن كسوفی که جمال اعلای الهی خود را دیدم علی بود و آن انفجار حیرت آور در لحظه نزول روح هم علی بود و... و آن ماه و زحلی که بر من فرود آمد علی بود. و من اينك با روياروئی
با اين خطبه ها پس از بیست سال در حضور خداوند اقرار می کنم که صدق الّله العلی العظیم. همانطور که خودش می فرماید عل العظیم منم. و آنكسی هم که او را تصدیق می کند روحی از خود اوست. و در حقیقت با کل آن وقایع در مسیر زندگیم من بتدریج در حال علوی شدن بودم و علی خودش مشغول برپائی ولایتش در دل و تن و روانم و زندگانیم بود تا حق او را در آخرالزمان که آستانه ظهور جهانی اوست تصدیق کنم آنهم با قلمی که خود او بدستم داده و بلکه او خود اين قلم است. «منم لوح و قلم». و آنكسی هم که حدود بیست و پنج سال پیش از اعماق زمین سر برآورد و شمشیرش را بمن داد همو بود «منم دابة الارض که از زمین بیرون می آیم و کفر و ایمان را از هم جدا می کنم» . براستی تصدیق می کنم که در همه مکاشفات و مشاهدات غيبی و وقایع قيامتی و ؤياهای صادقه ام علی بود که مرا گام به گام بسوی خداوند هدایت فرمود و همه آن تجلياتی هم که دیدار کردم تجلیات علی بود زیرا علی وجه الله (روی خدا) است و کلمة الله است و روح الله است و عین الله است. و خضری را هم که در سال ۱۳۶۰ دیدار کردم که روح حکمت را در من دمید علی بود. «من خضرم.» " خطبه بیان-
پس بواسطه علی و به نور و روح علی و بهمراه علی به دیدار با جمال اعلای خدا يعنی علی رفتم چرا که علی سرّ خداست و چون خداوند بی مانند است. خطبه بیان- علی مثل اعلای خدا در جهان است. «خدای را در جهان مثل اعلی است.» قرآن-
ادامه پست را در لینک زیر مشاهده کنید:
https://vrgl.ir/hhaPE
۲.۲k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.