پارت اول رمان مافیاااا
مافیا
پارت یک
#مافیا 1
تهیونگ: اما بابا اون پسرته
بابای تهیونگ: همینکه گفتم توام برو تو اتاقت
تهیونگ: با بغض رفتم تو اتاق خودم خب داستان از جایی شروع شد ک بابام ۶ساله شده رییس یه بند مافیا
ما کلا دو بند مافیا قوی داریم یکیش ماییم ک رییسمون بابامه ولی من اصلا مثل اون نیستم
یکیشم بابای شوگاشت شوگا مثل من اصلا از رفتار باباش خوشش نمیاد
داستان اینجوری شروع شد ک بابای منو بابای شوگا باهم صلح بستن ک بابای شوگا بعد از ۲سال به ما خیانت کرد و یه جاسوس فرستاد بود عمارت ما ک مچش رو شد بعد بخاطر این موضوع بابای منو شوگا باهم دعواشون شد و بابام
هم یکی از جاسوسای اونارو کشت بعدش پدر شوگا برای انتقام داداش من ک ی سال از خودم کوچیکتره (کوک رو میگه) گروگان گرفته اولاش بابام سعی مرد برادرمو نجات بده اما الان هرچقدر بهش میگیم اصلا براش مهم نیست
ت فکر خودم بودم که
مامان تهیونگ: نهههههههه
پارت یک
#مافیا 1
تهیونگ: اما بابا اون پسرته
بابای تهیونگ: همینکه گفتم توام برو تو اتاقت
تهیونگ: با بغض رفتم تو اتاق خودم خب داستان از جایی شروع شد ک بابام ۶ساله شده رییس یه بند مافیا
ما کلا دو بند مافیا قوی داریم یکیش ماییم ک رییسمون بابامه ولی من اصلا مثل اون نیستم
یکیشم بابای شوگاشت شوگا مثل من اصلا از رفتار باباش خوشش نمیاد
داستان اینجوری شروع شد ک بابای منو بابای شوگا باهم صلح بستن ک بابای شوگا بعد از ۲سال به ما خیانت کرد و یه جاسوس فرستاد بود عمارت ما ک مچش رو شد بعد بخاطر این موضوع بابای منو شوگا باهم دعواشون شد و بابام
هم یکی از جاسوسای اونارو کشت بعدش پدر شوگا برای انتقام داداش من ک ی سال از خودم کوچیکتره (کوک رو میگه) گروگان گرفته اولاش بابام سعی مرد برادرمو نجات بده اما الان هرچقدر بهش میگیم اصلا براش مهم نیست
ت فکر خودم بودم که
مامان تهیونگ: نهههههههه
۲۶.۲k
۰۷ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.