مژدگانی بده عباس که خواهر آمد

مژدگانی بده عباس که خواهـر آمد
خاطر آسوده که با چادر و معجر آمد

قافله همره خود مشکــِ پرآب آورده
جرعه جرعه غم و اندوه ربابــ آورده

بسپارید که در علقمه هرگـــز نرود
وای اگر شکوه او پیش ابالفضل رود

آه بانو ... ز چه رو قافله‌ات کم دارد
بعد از آن شام سیه اشک دمادم دارد

نکند دختری که بود شبیه زهــــرا
جای مانده است در آن شام بــــلا
دیدگاه ها (۳)

بستگی داره به حال تو حالمتو که کنارمی من خوشحالم

#فاتح #نورایی #به شونه های کی تیکه کنم؟

#فاتح #نورایی #به شونه های کی تیکه کنم؟

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط