حضور بهار را فقط باهمین گل صورتی گلدان شمعدانی مادرجان حس کردم


‌‌حضور بَهار را فَقط باهمین گل صورتی گُلدان شَمعدانی مادرجان حِس کردم!
کاش توهم مِثل این غُنچه ، درون باغچه یِ دل من رُشد میکردی...
آخ که نمیدانی
آمدنت
چقدر مثل آمدن بَهار
میچَسبَد
اِی نَداشته یِ همه یِ فصل هایِ زندگی مَن...

مریم_علیدادی

دیدگاه ها (۶)

.قول دادم که در اندیشه‌ی خود حبس شوم دل به بالا و بلندای خیا...

سخت ترین شب زندگی همون شبی هست که تصمیم می‌گیری با خودت رو ر...

چشمانش شروع جنگ جهانی سوم بودنمی کشت اسیر می کرد.

همینقدرتاراستساعت های نبودنت....!!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط