بسم رب الشهداء

بسم رب الشهداء....


سردار شهیدحاج محمد جمالی...
آخرین باری که از سوریه امد به دیدن انگار یک غمی در چهراش بود انگارکه چیزی را از امن پنهان میکرد ان لبخند همیشگی درچهره اش نبود بهش گفتم مادر دوباره باید بری سوریه گفت مادر اینبار یک کار نا تمام دارم وبعد از دوهفته دیگر میام که درست بعد از دوهفته اول محرم خبر شهادتش را به من دادن وقتی که برای اخرین بار خداحافظی کرد سوار ماشین شد چند قدمی که رفت دوباره از ماشین پیاده شد دوباره من را در اغوش گرفته وبوسید انگار خودش میدانست که برای اخرین بار در اغوشم میگیره که همین جور هم شد

به نقل از مادر شهید
دیدگاه ها (۳)

بسم رب الشهداء.... در آخرین دست نوشته های شهیدمدافع حرم سجا...

بسم رب الشهداء...روح الله عادت داشت سرکار خیلی از خودش کار ب...

بسم رب الشهداء...فرازی ازوصیتنامه شهید حجت اصغری...شاید ما د...

بسم رب الشهداء...وصیت نامه ی شهید مدافع حرم سیدیحیی براتیدوم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط