سه نفر بودند در روز عید بر مولایشان وارد شدند دیدند

سه نفر بودند. در روز عید بر مولایشان وارد شدند ... دیدند حضرت صادق علیه السلام بر سجاده بلکه خاک نشسته اند و بلند بلند گریه می کنند و می فرمایند:

سَیِّدِی!

غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادِی
وَ ضَیَّقَتْ عَلَیَّ مِهادِی
وَ ابْتَزَّتْ مِنِّی راحَةَ فُؤادِی

سَیِّدِی غَیْبَتُکَ أَوْصَلَتْ مُصابِی بِفَجائِعِ الاَْبَدِ!

آقای من!

غیبت تو خواب را از دیدگانم ربُوده
و بسترم را بر من تنگ ساخته
و آسایش قلبم را از من سلب نموده است.

ای آقای من!
غیبت تو اندوه مرا به فجایع ابد پیوند داده است.

آقای من سال ها قبل از ولادتتان مولایم ، پیشوایم ، مقتدایم ،رییس مذهبم در غیبت و دوری شما اینگونه سخن گفته و می گریست😭 و چیست حال ما و وظیفه ی ما.؟!

امروز من هم پشت سر مولایم بر خاک می نشینم ... سجاده می اندازم و نوای غربت و دلتنگی سر می دهم ... 😔

سلام مولای غریبم!
چقدر دلمان برایتان تنگ شده است!
دیدگاه ها (۲)

چه عاشقانه سر کوچه ی بنی هاشمبه یاد حضرت خیر النسا زمین خورد...

عیدتون مبارک....💐 💐 💐 💐 💐

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط