این که حس کنی
این که حس کنی
کسی دلتنگت نیست
و هیچ آبی
از اخگر وجود تو
گرم نمی شود،
که بشوید غبار اندوهی،
ز دشت های پر آشوب دلی،
رنجورت می کند.
این که حس کنی
تنهایی انسان
بی مرز ترین خطه هاست،
در یورش نیرنگ،
ز کمینگاه دزدان خبره ی لبخند،
بغض فرو می خوری مدام.
و درشب ایستگاه های زمان،
مسافری می شوی
بی بدرقه و بی استقبال،
با کولباری سنگین،
ز آشفتگی خود و دنیا.
#ناهید_باقری.
کسی دلتنگت نیست
و هیچ آبی
از اخگر وجود تو
گرم نمی شود،
که بشوید غبار اندوهی،
ز دشت های پر آشوب دلی،
رنجورت می کند.
این که حس کنی
تنهایی انسان
بی مرز ترین خطه هاست،
در یورش نیرنگ،
ز کمینگاه دزدان خبره ی لبخند،
بغض فرو می خوری مدام.
و درشب ایستگاه های زمان،
مسافری می شوی
بی بدرقه و بی استقبال،
با کولباری سنگین،
ز آشفتگی خود و دنیا.
#ناهید_باقری.
۱۰.۰k
۱۱ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.