گفته بودی که چرا محو تماشای منی

‏گفته بودی که چرا محو تماشای منی
‏آنچنان مات که یک دمـ مژه بر هم نزنی
‏مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
‏ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی..
دیدگاه ها (۱)

کاش دو صندلی بود کنار هملب پنجرهافتاب از لابه لای پرد ها صور...

بخاطر "من" بخند حتی به "دروغ"گاهی باید به کسی "تنفس...

تمامِ شعرهاصاحب دارنداسم دارندشناسنامه دارند..هر شاعری به هن...

دستم بگیر نازم بکش که عاشقم و دل شکسته ام از خود مران مرا که...

🌱🍒منی که بید مجنونم، تویی که سرو لیلاییمنی که محو افسونم، تو...

حالا باز دوباره وقتش شده که برای تو بنویسم . باید جز به جز ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط